علوم سیاسی (Feb 2017)
تحلیل سازهانگارانه مبانی هویتی سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران
Abstract
در این مقاله با تأکید بر نقش ابعاد هویتی و برساختها در سیاست خارجی، به بررسی نگاه هویتبنیان آمریکا به مسائل بینالمللی و ریشههای سازهانگارانه مبانی سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال موضوع هستهای ایران پرداخته میشود. از منظر ایالات متحده، ایران بعد از انقلاب اساساً در ضدیت با ارزشهای غربی و نقطه مقابل لیبرالدموکراسی تعریف شده است که دارای ویژگیهایی همچون تلاش برای دستیابی به سلاحهای کشتارجمعی، نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم و تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی است. این برداشت از ایران، از آن بازیگری چالشگر و ماجراجو در عرصه بینالملل میسازد که امنیت ملی آمریکا و صلح و ثبات بینالمللی را به مخاطره میاندازد و برای آن تهدید به شمار میآید. این نگاه و رویکرد برساخته از ایران، کاملاً گویای تأثیر انگارههای شناختی و برداشتهای متعدد از هویت خود (ایالات متحده آمریکا) و دیگری (جمهوری اسلامی ایران) است که مبنای ورود به پرونده هستهای میشود. ایالات متحده آمریکا سیاست خارجی خود را در خصوص پرونده هستهای ایران، با توجه به رویکرد هویتی و برساخت ویژه از ایران، در چارچوب حفظ رژیم منع گسترش سلاحهای اتمی، هژمونیطلبی و یکجانبهگرایی، تهدید و نظامیگری بر مبنای چند عنصر هویتی، همچون رسالتمداری، استثناگرایی و دشمنسازی تعریف کرده و برایناساس، سیاست خارجی خود را در قبال فعالیت هستهای ایران تنظیم ساخته و پیش برده است. برای فهم مبانی سیاست خارجی آمریکا، باید به بررسی نوع نگرشها و نظام معنایی آن پرداخت و ازآنجاکه روشهای اثباتگرا دراینباره ناتواناند، روشهای تفسیری میتوانند کارگشا باشند که در این پژوهش به دلیل اینکه سازهانگاری بر نقش هویت و باورهای ذهنی در تعریف منافع، تصمیمسازی و شکلدهی رفتار سیاست خارجی تأکید دارد، از روش سازهانگاری بهره گرفته شده است.
Keywords