پژوهشنامه فلسفه دین (Nov 2024)

بررسی و حل تعارض‌نمای معرفت فطری در قرآن

  • مهدی عباس‌زاده,
  • رمضان علی‌تبار,
  • زهره زارعی

DOI
https://doi.org/10.30497/prr.2024.245235.1869
Journal volume & issue
Vol. 22, no. 2
pp. 155 – 176

Abstract

Read online

برخی فلاسفه غربی معتقدند حقایقی در نفس انسان وجود دارد که گویی انسان آن را از جهان دیگری با خود به همراه آورده و پیش از تولد دنیوی واجد آنها بوده یا به نحو دیگری در سرشت انسان نهاده شده‌اند. طبعاً این حقایق، از جهت هستی‌شناختی، از تجربه نشئت نگرفته‌اند. معرفت به چنین حقایقی «معرفت فطری» نام دارد. اما عمده فلاسفه اسلامی، ضمن پذیرش اصل «فطرت» در انسان، فطری بودن معرفت را رد کرده‌اند. در قرآن نیز، صریح برخی آیات دال بر عدم فعلیت معرفت فطری است، لیکن ظاهر آیات دیگر به نحوه‌ای از فعلیت معرفت فطری اشارت دارد. مدعای نوشتار حاضر این است که تعارض‌نمای فوق را به دو شیوه می‌توان برطرف کرد: (1) اخذ ظاهر آیات دسته نخست و تأویل آیات دسته دوم به نفع آیات دسته نخست (شیوه تفسیری)؛ (2) تفکیک علم حصولی و علم حضوری، به این معنا که آیات دسته نخست در مقام تبیین علم حصولی است و آیات دسته دوم در مقام تبیین علم حضوری (شیوه فلسفی). نتیجه این که از منظر تفسیری، معرفت فطری در بدو خلقت به نحو بالفعل حاصل نیست، و در منظر فلسفی، معرفت فطری صرفاً ناظر به علم حصولی (که عمده علوم بشری را در بر می‌گیرد) به نحو بالفعل حاصل نیست، ولی ناظر به علم حضوری به نحو بالفعل حاصل است.

Keywords