Ta̓ammulāt-i Falsafī (Nov 2009)
بررسی جایگاه و سیر تحول مفهوم «اگو» در اندیشه هوسرل
Abstract
سیر تطور مفهوم «اگو[1]» در اندیشه هوسرل به مانند سایر مفاهیم موجود در تفکر او تحت تأثیر تحولات فکری اوست. این مقاله در سه فصل براساس سه دوره فکری اندیشه هوسرل جایگاه عنصر «اگو» را مورد تحلیل قرار داده است. به منظور درک بهتر اگوی هوسرلی در بستر معرفت شناسی غربی با نگرشی تطبیقی، این مسئله را در سه دوره مورد بررسی قرار میدهیم. در دوره اول که تحت عنوان دوران ضدیت با کانت و همنوایی با هیوم از آن یاد میشود، هوسرل حضور یک من در جریان اندیشه را منتفی میداند. سپس در دوران دوم التفات به نگرش کانتی و تبعیت از آن به زیرنهادی برای عادات و افعال قایل میشود که با التفاتی که به اشیا دارد به ادراک آنها میپردازد و همان من میاندیشمی است که کانت آن را همراه همیشگی ادراکات میداند و در نهایت دوران سوم با فراروی از اندیشه کانتی و پردازش اگو استعلایی مطلق و تأثیرپذیری از اندیشه هگلی آغاز میشود اگوی این دوران کمکم با ورود به عرصههای فرهنگ و تاریخ خود را از خود تنها انگاری حاکم بر اندیشههای سوبژکتیویستی رهایی میبخشد. 2Ego . - من