منظر (Jun 1395)
جایگاه باغمجسمه در فضای شهری تهران
Abstract
باغمجسمه یکی ازکاملترین نمونههای تعامل هنر و طبیعت در شهر است که پیشینهای در غرب و فرهنگ اروپایی دارد و شکل کلاسیک آن به دوران باستان میرسد. پس از دوران مدرن، باغمجسمه گونهای جدید از هنر محیطی به شمار میرود که رابطه انسان، طبیعت و منظر را به تجربه میگذارد. در دوران قاجار، تحت تأثیر هنر غرب، مجسمه به عنوان گونهای از هنر عمومی وارد فضای شهری شد و بعضاً به عنوان نمادی از تجدد در باغهای خصوصی قرار گرفت. همچنین باغسازی، در مواجهه با تغییرات الگوهای شهرسازی به شیوۀ غربی کمکم جای خود را به پارک اروپایی داد. در دوران پهلوی نیز با قوتگرفتن جریان تجددمآبانه بر رونق پارکسازی و از طرفی حضور مجسمه در فضاهای شهری افزوده شد اما نمونهای از باغمجسمه به معنای اصلی خود در شهر تهران ساخته نشد. پس از گذشت حدود یک دهه از پیروزی انقلاب اسلامی به مرور بر تعداد مجسمههای شهری افزوده شد. تفکر جایابی مجسمهها در فضای عمومی اگرچه موجب شد در چند پارک و محوطه سبز از جمله محوطة موزة هنرهای معاصر تهران و بوستان خانة هنرمندان ایران این ایده عملی شود، اما به نظر میرسد نمونههای شهری تهران همچنان از ساختار و معنای اصلی باغمجسمه دور هستند. این مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسش که چرا باغمجسمه پس از گذشت حدود یک قرن نتوانست در فضای شهری تهران جایگاهی بیابد و با قبول این نظر که باغمجسمه گونهای در امتداد سنت باغسازی بوده و بیانی هنرمندانه از رابطه مردمان هر سرزمین با طبیعت است چنین نتیجه میگیرد که با جایگزینی باغ با پارک در ایران و از بینرفتن بستر شکلگیری باغمجسمه به نظر میرسد هیچگاه نتوانستهایم این پدیدة وارداتی را بومی کنیم و باغمجسمه به معنای حقیقی و با هویت ایرانی داشته باشیم.