Literary Arts (Dec 2019)

مصداق‌هایی از مفهوم گروتسک در حکایت‌های مثنوی

  • فرشته السادات حسینی

DOI
https://doi.org/10.22108/liar.2020.120256.1751
Journal volume & issue
Vol. 11, no. 4
pp. 65 – 78

Abstract

Read online

وسعت اندیشۀ مولانا اقیانوس بی‌کرانی است که روندگان بحر حقیقت را قادر می‌سازد تا به هر کرانۀ آن لنگر اندازند و فراخور اندیشه و توان خویش مروارید معانی عرفانی را صید کنند. اندیشه‌ای که برانگیزانندۀ حسی از سقوط بشریت است. سقوطی که مقدمۀ صعودی آگاهانه و هشیارانه به تعالی و خودشناسی است. او با طنزی زیرکانه و کاربرد تضاد و تناقض، اغراق، آمیختگی عناصر انسانی و حیوانی، بیان واقع‌گرایانۀ عناصر خیالی، ادبیات پورنو و رکیک و احضار ابعاد شیطانی، داستان سقوط انسان و ناتوانی او در شناخت حقیقت را بیان می‌کند و با برافکندن نقاب گنهکاری چهرۀ حقیقی خداپرستی را نشان می‌دهد. این شیوۀ بیان به گروتسک شهرت دارد؛ شیوه‌ای که ماهیتی غمبار و مشمئزکننده دارد، در عین حال خنده را در مخاطب برمی‌انگیزد، خنده‌ای خالی از شوق و شادی که ابزاری برای نشان دادن ضعف‌ها، کمبودها، دردها و بی‌عدالتی‌هاست و با برانگیختن احساساتی متضاد، پاسخ مغشوش و دوگانۀ مخاطب را موجب می‌گردد و او را به تعمق و تفکر وامی‌دارد. در این مقاله نویسنده پس از تعریف گروتسک و ویژگی‌های آن، به روش توصیفی-‌تحلیلی، به بررسی مصداق‌هایی از این گونه در اندیشه و افکار مولانا پرداخته‌ و به این نتیجه رسیده‌ است که حضور عناصر گروتسک در حکایت‌های مولانا انکارناپذیر است. او بامحور قرار دادن شخصیت‌ و موقعیتو تقابل آنها و بهره‌گیری از کارکردهای متعدد گروتسکی، مفاهیم عرفانی ژرف و عمیقی را بیان می‌کند که به عشق حقیقی و تکامل انسان منتهی می‌شود.

Keywords