علوم سیاسی (Mar 2013)
نسبت حکمت و شهروندان مدینه فاضله از دیدگاه افلاطون و فارابی
Abstract
انسان با سرشتی اجتماعی همواره سعادت و کمال را جستجو میکند؛ ازاینرو نیازمند بستری مطلوب برای نیل به اهداف عالیه خود میباشد. جامعه در پرتوِ حکمت بهترین زمینه برای ظهور و بروز استعدادهای بالقوة انسان است و در این جامعه است که انسان به کمالات والای انسانیاش دست مییابد. افلاطون آرمان شهر و جامعۀ فاضله را جهت بهفعلیترساندن همین استعدادها مطرح کرد. پس از او فارابی (مؤسس فلسفه اسلامی) با بهرهگیری از منابع وحی و تعالیم اسلام ایده مدینه فاضله را در جهت إعتلای مقامات انسانی بیان نمود. درواقع تمام همّ و دغدغه افلاطون و فارابی رسیدن شهروندان به سعادت حقیقی است که منوط به جاریشدن حکمت درمیان شهروندان جامعه میباشد. مقالة حاضر پس از تبیین ماهیت مدینة فاضله به بیان طبقات گوناگون اهالی چنین آرمانشهری از منظر این دو فیلسوف میپردازد و سپس نقش حکمت را در سطح شهروندان این جامعه (از بالاترین سطح گرفته تا پایینترین آنها) تبیین میکند، درپایان قیاسی بین آرای افلاطون و فارابی صورت میگیرد
Keywords