Quarterly Journal of Applied Theories of Economics (May 2019)
برنامهریزی گسترش ظرفیت تولید برق با اهداف اقتصادی و زیستمحیطی تحت شرایط عدمحتمیت: مطالعه موردی استان کرمان
Abstract
برنامهریزی برای گسترش تولید GEP))، مساله تعیین استراتژی بهینه برای برنامهریزی ساخت نیروگاههای جدید با رعایت محدودیتهای فنی و اقتصادی است. در طی چند سال اخیر مسایل زیست-محیطی نیز به دغدغههای اصلی برنامهریزان نیروگاهها اضافه شدهاست. هدف این مطالعه بررسی مدل برنامهریزی گسترش ظرفیت تولید برق چند هدفه برای مطالعه تغییرات در تصمیمهای تولید و آلودگی دیاکسیدکربن تحت عدم حتمیت در تقاضا و عرضه برق میباشد. عدم حتمیتهای تقاضا و ضریب ظرفیت تولیدی برق (عدم حتمیت عرضهی برق) بهصورت یک مجموعه فازی بیان شد. مدل فازی چند هدفه برای سیستم برنامهریزی گسترش ظرفیت تولید برق استان کرمان برای یک دورهی 12 ساله به کار گرفته شد. نتایج مطالعه نشان داد که برای پاسخ به تقاضا و تأمین همزمان اهداف اقتصادی (حداقلسازی هزینههای تولید) و زیستمحیطی (حداقلسازی هزینههای آلودگی دیاکسیدکربن) تحت شرایط عدم حتمیت تقاضا و ضریب ظرفیت تولید، بایستی ظرفیت فناوریهای برق بادی، برقآبی و سوخت زغالسنگ به ترتیب باید بیشترین گسترش را یابد. این در حالی است که اگر تنها هدف اقتصادی در نظر گرفته شود، برنامهریزی بهصورت افزایش ظرفیت تولید برق از انرژی زغالسنگ خواهد بود. همچنین برای تأمین هدف زیستمحیطی، به ترتیب بیشترین گسترش در ظرفیت فناوریهای تجدیدپذیر برق بادی، برقآبی و فتوولتائیک در برنامهریزی قرار دارد. تفاوت در نتایج، اهمیت تحلیل یکپارچه و جامع برنامهریزی گسترش ظرفیت تولید برق را نمایان میسازد. بنابراین، تصمیمسازان میتوانند در چارچوب نگاه همه جانبه اقتصادی و زیستمحیطی و لحاظ عدم حتمیتهای طرف تقاضا و عرضه به برنامهریزی پایدار گسترش ظرفیت تولید برق بپردازند.