Faṣlnāmah-i Pizhūhish-i Huqūq-i ̒Umūmī (Jan 2011)

Text, meaning and International Relations

  • reza khajesarvi,
  • abozar fatahizadeh,
  • abbas farhadi

Journal volume & issue
Vol. 12, no. 29
pp. 155 – 172

Abstract

Read online

عقلانیت مدرن براین مفروض استوار است که عقل انسان لامکان و لازمان بوده و ماهیتی استعلایی و جهانشمول دارد. استمرار معنای « لوگوس » یونانیان قدیم در گرایشات عقل گرایی مدرن سبب این جهت گیری در اندیشه ورزی غرب بوده است. شالوده شکنی این بنیاد فلسفی توسط جریانات فکری جدید به این امر ختم شده است که دیگر عقل یکتا و یگانه محلی از اعراب نداشته واین اجماع نسبی فراهم آید که بایست از عقلا نیت ها یاد کرد. یکی از وجوه واسازی یاد شده بر این استدلال سیر می کند که عقل یکی از توانایی های ذهنی بشر است که محیط بدان تعین می بخشد و از این سبب، عقل ماهیتی زمینه مند (contextual) می یابد. این استدلال به صورت ضمنی بدین معناست که می توان با جایگزین ساختن یک عقلانیت بومی حاکم در یک جغرافیای زیستی خاص به جای عقلانیت بنیادی یک دانش غیر بومی، به بومی سازی آن دانش کمی همت بست. به پیروی از این منطق، نوشته ی حاضر در پی امکان سنجی روابط بین الملل بومی است و این پرسش را دغدغه خویش قرار داده است که آیا می توان دانش روبط بین الملل بومی و اسلامی داشت؟ نگارندگان این فرضیه را در ذهن می پرورانند که می توان با قرار دادن عقلانییت نص محور در جایگاه عقلانییت لوگوس محور دانش روابط بین الملل غربی، تصویری متکی بر کتاب و سنت از این دانش داشت که متناسب با جغرافیای زیستی جهان اسلام باشد .