روش شناسی علوم انسانی (Sep 2017)
گذار از روش به پساروش آنتی دوآلیستی در اندیشه سیاسی غرب؛ پیامدها و چشماندازها
Abstract
تمایز ذهن-عین در معرفتشناسی دکارتی منجر به شکلگیری نوعی معرفتشناسی شد که وجه اساسی آن دوآلیست یا دوگانهگرایی است که جهان بیرون از ذهن را بهمثابه عینیتی مسلم مفروض میگیرد و کشف عینیت را هدف غایی معرفت یا آنچه که «روش علمی» خوانده میشود، قلمداد میکند؛ ولی چرخشهای سهگانه هستیشناختی، زبانشناختی و منطقی از نیمه قرن بیستم به بعد منجر به نقد روش علمی معطوف به معرفتشناسی کانتی شد. یکی از ادعاهای مقاله حاضر این است که به کمک منطق فازی میتوان بر نظام معرفتی دوئالیستی به ارث رسیده از رئالیسم غلبه یافت؛ لذا مسئله اصلی این است که با نقد و انحلال پیشفرضهای معرفتی و منطقی از جمله دوآلیسم، روش علمی چه سرنوشتی پیدا میکند؟ برای پاسخ به این مسئله، پس از بررسی تبارشناسانه نظام معرفتی روش علمی، چرخشهای سهگانه (منطقی، وجودی و زبانی) بهمثابه عامل گذارِ روش دوآلیستی به پساروش آنتی دوآلیستی، بررسی خواهد شد که در این چرخش، گذار از منطق ارسطویی به منطق فازی و نقش برجسته منطق فازی در این چرخش محوریت خواهد داشت