Interdisciplinary Studies in the Humanities (Mar 2022)
چیزی میان هنر و تجارت: مطالعه جامعهشناختی جنبش هنرها و صنایعدستی مدرن ایران
Abstract
جایگاه صنایعدستی در طول تاریخ همواره پرمناقشه بوده است. در این رابطه سه دوره را میتوان تفکیک کرد: دوره اول، دورهای است که صنایعدستی بهمثابه پسرعموی فقیر هنرهای زیبا، ذیل دوگانه والا/پست طبقهبندی میشود؛ در دوره دوم، همزمان با ظهور جنبش هنرها و صنایعدستی شاهد نزدیکی جایگاه هنرمند و استادکار هستیم؛ و در دوره سوم، ظهور صنایع خلاق را داریم که از سویی با مفهوم خودانجامی(آماتور)، و از سویی دیگر، با بازتولید هژمونی گفتمانی هنرهای والا پیوند خورده است. بسیاری از تألیفات دانشگاهی ظهور این مدلهای جدید اقتصاد خلاق را در سایه فرهنگ وب۲ مطالعه کردهاند. در این پژوهشها آمده است که اتسی (Etsy) بهعنوان یک مکان بازار، مرز بین کار حرفهای و آماتور را از بین برده و بحث کار را پیچیدهتر کرده است. پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که در دنیای امروز با حرکت صنایعدستی به سوی «دوره پساحرفهای»، آیا مفاهیم «آماتور» و «حرفهای» کاربرد خود را از دست دادهاند؟ نقطه عزیمت مقاله حاضر همینجاست و قصد دارد از طریق مطالعهای کیفیـاکتشافی به این پرسش پاسخ داده و به جایگاه صنایعدستی مدرن در ایران بپردازد. بدینمنظور، دو تیپ سازنده، از یکدیگر تفکیک شدهاند:حرفهایها و آماتورها. هر تیپ ویژگیهای منحصربهفرد خود را دارد. حرفهایها فارغالتحصیلان رشتههای هنری هستند که کنش خود را در قالب مفاهیم خاص میدان هنرهای والا توصیف میکنند. اینها اصل هومولوژی را برای کارآفرینی هنری به کار میگیرند. در مقابل آماتورها خودآموختگان هنری قرار میگیرند. آنها در پی یک شانس، سرگرمیشان به کسبوکار تبدیل شده و قدرت پیوند با غریبهها را جایگزین قدرت پیوندهای ضعیف کردهاند. فقدان اصل هومولوژی در بین آماتورها مانع کارآفرینی آنها نشده است.
Keywords