مطالعات اسلام و روانشناسی ()

طرح زوج‌‏درمانی مبتنی بر الگوی خودنظم‌دهی با رویکرد اسلامی

  • محمدرضا جهانگیر زاده

DOI
https://doi.org/10.30471/psy.2024.9209.2102
Journal volume & issue
Vol. 19, no. 36
pp. 55 – 75

Abstract

Read online

مقدمه: خودنظم‏دهی به نحوه اِعمال کنترل بر پاسخ‏‌های خود در جهت تعقیب اهداف و برآورده ساختن معیارها اشاره دارد. در نظریه شناختی اجتماعی بندورا (1991)، خودنظم‏‌دهی از طریق سه خرده‌‏کنش اصلی عمل می‌‏کند؛ این کنش‌ها عبارت‌اند از: خودنظارت‏گری بر رفتار فرد، عوامل مؤثر و نتایج آن؛ خودقضاوتی در مورد نسبت رفتارهای خود با معیارهای شخصی و شرایط محیطی و خودواکنشی عاطفی. کارور و شیر (2004) فرایند خودنظم‏دهی را در قالب نظریه کنترل سایبرنتیک به جامعه روان‏شناسی ارائه کردند. در قلمرو روان‌شناسی دین، محققان تلاش کرده‏‏اند که خودنظم‏دهی دینی را با بررسی تأثیرات دین بر فرایندهای خودنظم‌دهی نشان دهند. بررسی منابع اسلامی در قلمرو «تنظیم رفتار» نشان می‌‏دهد که منبع محوریِ فرایند تنظیم رفتار «عقل» است. پژوهش جهانگیرزاده و همکاران (1399) نشان داد که عقل دارای بیست مؤلفه است که در چهار ساحت شناختی، انگیزشی، هیجانی و اجرایی قابل سازمان‏دهی است. تبیین آسیب‌‏های روانی براساس مشکلات خودنظم‏‌دهی و تنظیم مداخلات درمانی بنابر صلاحیت‌های خودنظم‌دهی، محور پژوهش‌های مختلف بوده است. در همین راستا زوج‌‏درمانی مبتنی‌بر خودنظم‌‏دهی نخستین بار توسط هالفورد، ساندرز و بهرنس (2004) برای کمک به بهبود رابطه زوجین مطرح شد. با توجه به اهمیت سازه خودنظم‏‌دهی در تحقیقات روان‏شناختی دهه‏‌های اخیر، تأثیر دینداری بر فرایند خودنظم‏‌دهی و ورود سازه خودنظم‏‌دهی در حیطه مداخلات بالینی، محقق درصدد برآمده است براساس الگوی خودنظم‏‌دهی مبتنی‌بر روابط میان مؤلفه‏‌های عقل در منابع اسلامی و با الهام از مدل زوج‌درمانی هالفورد، یک برنامه زوج‌درمانی را با هدف تأثیر بر شاخص‏‌های کیفیت رابطه زناشویی طراحی کند.روش: در این تحقیق از روش‏ تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. تحلیل محتوا دربرگیرنده تحلیل درون‌مایه یک متن حاوی باورها، دیدگاه‌ها و احساسات گوینده آن می‌باشد و کمک می‏‌کند تا مفاهیم، اصول، ‌نگرش‌ها و کلیه عناصر مطرح‏‌شده در چارچوب آن متن بررسی شود. جامعه پژوهش حاضر شامل مفاد آیات و روایات در منابع معتبر دینی براساس طبقه‏بندی طباطبایی (1393) می‌باشد. نمونه پژوهش شامل روایاتی است که درباره مفهوم «عقل» به فرایندهای خودنظم‏دهی اشاره دارد که به صورت هدفمند انتخاب شده‏اند. پس از غربال‏ روایات تکراری و مشابه، روابط میان مؤلفه‏ها از راه فرایند کدگذاری و در قالب مدل خودنظم‏دهی استخراج شد. سپس در چارچوب این مدل و با الهام از ساختار زوج‏درمانی مبتنی بر خودنظم‏دهی (هالفورد، 1994)، طرح «زوج‏درمانی مبتنی بر خودنظم‏دهی با رویکرد اسلامی» برای ارتقای فرایندهای سازگارانه و افزایش رضایت زناشویی تدوین گردید. درنهایت روایی طرح زوج‏درمانی در محورهای ساختار، اهداف و تکنیک‏ها از سوی پنج کارشناس دارای تحصیلات عالیه در روان‌شناسی و علوم حوزوی ارزیابی و براساس شاخص‏های CVI و CVR مورد تأیید قرار گرفت.یافته‌های پژوهش: یافته‏های پژوهش نشان می‏دهد الگوی خودنظم‏دهی اسلامی دربردارندة شش روند پویای مواجهه با موقعیت، تحلیل موقعیت با تمرکز بر نقش خود بر مبنای باورها و ارزش‏های اسلامی، فعال‏سازی انگیزش‏های فطری متعالی، انگیختگی عاطفی، تدبیر عملی، هدایت توجه، صورت‏بندی عمل، و ارزیابی پسینی است. در این رویکرد، نخست، اطلاعات کافی از وضعیت خانواده جمع‏آوری می‌شود. سپس، وضعیت‏ موجود براساس نقش خود در موقعیت مورد وارسی قرار می‏گیرد. این وضعیت با حقایق اساسی و معیارهای اخلاقی در اندیشه اسلامی سنجیده می‏شود. در ادامه، وضعیت‏های مطلوب خود تعریف شده و هدف‏گذاری معطوف به خود براساس وضعیت ایده‏آل در دو سطح عمل و قصد صورت می‏پذیرد؛ برای مثال، در سطح قصد، وضعیت ایده‏آل توجه به خواست الهی و رستگاری نهایی و اقتضای عملکرد اخلاقی؛ در نقطه مقابل توجه به خواسته نفس و نتایج دنیوی قرار دارد. سپس طرح‏های عملی خودتغییری برای تحقق وضعیت، با استفاده از سازوکارهای رایج در روندرمانی‏های مبتنی بر خودنظم‏دهی یا روش‏های مطرح‏شده در آموزه‏های دینی طراحی می‏شود. درگیرکردن هوشیاری با امور معنوی، ‌تصویرپردازی‏های دینی، مطالعه متون مقدس و اخلاقی، تعدیل شناختی از راه تفسیرهای دینی، نمونه‏ای از روش‏هایی است که می‏تواند فرایند خودنظم‏دهی را براساس آموزه‏های دینی غنا بخشد. در آخرین مرحله، تأثیر روش‏های خودتغییری ارزیابی می‏شود. این ارزیابی می‏تواند به تغییراتی در نحوه فعال‏سازی الگوهای رفتاری، طرح‏های اجرایی و حتی اهداف تعیین‏شده بینجامد. در نهایت، روایی ساختار، اهداف و تکنیک‏های درمانی از سوی کارشناسان ارزیابی و براساس شاخص‏های CVI و CVR تأیید شد.بحث و نتیجه‌گیری: شباهت‏های مدل فرایند سایبرنتیک خودنظم‏دهی (کارور و شیر، 2011) و مدل فرایندی تنظیم هیجان (گراس و تامپسون، 2007) با الگوی خودنظم‏دهی در منابع اسلامی را می‏توان در موارد زیر خلاصه کرد: تأکید بر بعد عقلانی‏‏ انسان؛ تأکید بر نقش خودآگاهی و خودنظارتی؛ تأکید بر نقش اهداف و ارزش‏ها در فرایند تنظیم؛ تأکید بر فرایندهای پیشاعمل یا «فرایندهای تدبیری»؛ تأکید بر فرایندهای پساعمل یا «تجربه‏اندوزی». ویژگی‏های الگوی اسلامی را نیز می‏توان در موارد زیر خلاصه کرد: ورود باورها و انگیزش‏های متعالی در هدایت فرایند خودنظم‏دهی؛ گسترش مفهوم عقلانیت به عقلانیت دینی؛ هدایت فرایند تفکر به کاستی‏های انسان در مسیر سعادت؛ ورود مفاهیم دینی خاص به فرایند خودتنظیمی، همچون تسلط بر نفس، مخالفت با هواهای نفسانی و قصد قربت. هدف کلی درمان در رویکرد اسلامی، تنظیم فرایندهای روانی براساس معیارهای دینی‏ است؛ اهداف جزئی درمان نیز گسترش تفکر منطقی، خداباورانه، معادباورانه و فضیلت‏اندیش؛ اعتلای انگیزش‏های معنوی و اخلاقی؛ تحول احساسات ابتدائی و انفعالی به احساسات متعالی و ارتقای توان خودنظم‏دهی و مهارت‏های اجرایی در روابط همسران می‏باشد. برنامه زوج‏درمانی مبتنی بر رویکرداسلامی با حفظ ساختار زوج‏درمانی خودنظم‏دهی (هالفورد، 2004)، فرایندهای شناختی‏ اجرایی را در راستای ارزش‏های مبتنی بر آموزه‏های اسلامی هدایت می‌کند و در این راستا از تکنیک‏های برآمده از متون دینی نیز استفاده می‏نماید. این الگوی زوج‏درمانی با برجسته‏ساختن جایگاه خودتغییری، مسئولیت شخصی و آزادی عمل افراد در تنظیم کنش‏های روانی و نیز افزودن عناصر معنوی و اخلاقی در سطح ملاک‏های ارزیابی، هدف‏گذاری و تکنیک‏های مداخله، به درمان‏های وجودگرا یا معنوی از نوع دینی آن نزدیک می‏شود.تقدیر و تشکر: از جناب آقای دکتر فتحی آشتیانی و سرکار خانم دکتر فرشته موتابی که در تدوین مبانی نظری و تنظیم طرح مداخله، نویسنده را یاری کردند، سپاسگزارم.تعارض منافع: بدین‏وسیله اعلام می‏گردد که در رابطه با مقاله ارائه شده به‏طورکامل از قواعد اخلاق نشر تبعیت کرده و از هرگونه سرقت ادبی، سوءرفتار، جعل داده‏‏ها و ارسال و انتشار دوگانه پرهیز نموده‏ام و منافعی تجاری در این راستا وجود ندارد و در قبال ارائه اثر خود وجهی دریافت ننموده‏ام.

Keywords