تاریخ اسلام و ایران (Feb 2017)
بررسی و نقد جایگاه دین و دولت در اندیشه ها ی سیاسی آیت الله بروجردی
Abstract
با شروع تنازع جدّی علما بر سر مشروطه و مشروعه، قربانی شدن رهبران برجستهی دینی نظیر شیخ فضلالله نوری و سید عبدالله بهبهانی، سرخوردگی علما و اقداماتی نظیر جمعآوری رساله های مهم سیاسی که برخی علما چون میرزای نایینی در له مشروطه نگاشته بودند، اجرایی نشدن خواستههای مذهبی- سیاسی روحانیون از جمله اصل دوم متمّم قانون اساسی مشروطه، تسلط تکنوکراتهای سکولار را بر ارکان قدرت برآمده از مشروطه باعث گشت. دراین شرایط روحانیت در موضعی انفعالی قرار گرفتند. آیتالله بروجردی مدت کوتاهی پس از آیتالله حائری، به عنوان یکی از روحانیون برجسته مورد توجه شیعیان قرار گرفت. نگاهی به حیات سیاسی آیتالله بروجردی طی نشدن روندی ثابت،مشخص و مدوّن در اندیشهی سیاسی ایشان را نشان می دهد. وی در آغاز از الگوی رایجی پیروی میکرد که برخی علما دورهی صفویه و قاجار مدّ نظر داشتند و لذا در نسبت به امور عرفی و حیطه سلطنت دخالت کمتری میکرد و بیشتر در مسائلی که در حوزهی شرع قرار میگرفت،مداخله نمود اما بعد از رویکردهای غرب-گرایانهی رژیم پهلوی و خالی شدن سلطنت از کارویژههایی که نظام فکری روحانیون شیعه از شاه اسلام پناه انتظار داشتند، ولایت عامهی فقها را مطرح کرد. البته اندیشه سیاسی بروجردی،برخلاف آنچه مشهور است، جدای از اقدامات عملی و واکنشهای وی نسبت به مسائل مختلف سیاسی نبود و بارقههایی از این امر را در ارتباط با حیات عملی وی میتوان ارزیابی نمود. این مقاله برآن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و بر پایهی منابع مکتوب و مصاحبه، رابطهی دین و دولت در عصر غیبت را از منظر
Keywords