هنر اسلامی (Nov 2021)
تاثیر پذیری اسطوره ها و کهن الگو ها در رمان های بلقیس سلیمانی از شاهنامه فردوسی
Abstract
اسطوره با زبان و ادبیات، بهویژه ادبیات داستانی، از گذشتههای دور دارای ارتباط تنگاتنگی بوده است. این ارتباط با گذشت زمان حفظ شده و امروزه، آثار بسیاری از نویسندگان این دوره با اسطورهها عجین است. یکی از آثار ادبی کهن که آمیخته با اساطیر ایرانی است کتاب شاهنامه فردوسی است که تبدیل به الگوی برجسته در ادبیات داستانی شده است. اسطوره در آثار این نویسنده به اشکال مختلف بازتاب یافته است. یکی از این نویسندگان بلقیس سلیمانی است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر دادههای منابع کتابخانهای نگاشته شده است. یافتههای پژوهش حاکی از این است که آثار بلقیس سلیمانی، از داستاننویسان مطرح زن، به جهت شناخت و آگاهی وسیع وی از اسطوره و حضور پر رنگ آن در داستانهایش قابل توجّه است. شخصیتپردازی اسطورهای، نامهای اساطیری، مضامین و آیینهای اسطورهای از آن جملهاند. دغدغۀ اصلی او در استفاده از اسطوره، بیان مسایل مهم «زن» در جامعۀ پدر / مردسالار معاصر و تلاش برای ارتقای جایگاه زن و هویتیابی زنانه است.پژوهش حاضر به اشکال مختلف بازتاب اسطوره در آثار این نویسنده می پردازد. اهداف پژوهش:بررسی و تبیین خاستگاه اسطوره و جایگاه آن در ادبیات داستانی معاصر و بیان دلایل رویکرد داستان نویسان مدرن و پست مدرن.بررسی و تبیین واژگان مدرن و پست مدرن، خاستگاه هر دو جریان فکری، معرّفی عناصر و مؤلّفه های مدرن و پست مدرن.سؤالات پژوهش:اسطوره و بینش اساطیری در داستانهای مدرن و پست مدرن چگونه نمود یافته است؟دلایل بازپردازی اسطورهها و کهن الگوها در عصر «روشنگری» که عصر اسطورهزدایی قلمداد میشد، در داستانهای مدرن و پست مدرن معاصر چیست؟
Keywords