سیاست علم و فناوری (Sep 2012)
آمایش آموزش عالی و سیاستهای توسعه علم و فناوری کشور: تحلیل گسست بر اساس تجربهنگاری
Abstract
این پژوهش با هدف مطالعۀ رابطۀ آمایش آموزش عالی و سیاستهای توسعه علم و فناوری کشور انجام شد. از آنجا که طرح و اجرای مطالعات آمایش باید با اتّکا به نقشۀ کلان توسعه علم و فناوری کشور صورت بگیرد و دستاوردهای آمایش باید پشتیبان سیاستهای توسعۀ علم و فناوری کشور باشد، این تحقیق با مراجعه به یک مدل سیاستگذاری (تصمیمگیری) و با کمک روش تجربهنگاری، طرح و اجرای برنامۀ آمایش آموزش عالی کشور در سالهای 1389 و 1390 را با رویکردی انتقادی، بازنگری کرده است تا حلقههای مفقوده یا نقاط گسست نظری و عملی آمایش و سیاستهای توسعۀ علم و فناوری کشور را شناسایی و معرفی کند. در این راستا، گسستها به دو دستۀ نظری و عملی تقسیم شدهاند: در طبقۀ گسستهای نظری، خلاءهای فلسفی، روششناختی، و مفهومپردازانه آمایش مورد توجه قرار گرفت و در طبقۀ عملی، گسستها در دو سطح کلان و خرد، شناسایی و معرفی شدند. در سطح کلان، روشن شد که تأثیرپذیری برنامههای توسعۀ علم و فناوری از جریانهای کنترلکنندۀ نظام بوروکراتیک مرکزی، بر محورهای پیوند آمایش با سیاستهای توسعه اثر میگذارد. در سطح خرد نیز مؤلفههایی چون سرمایه انسانی خبرۀ درگیر در آمایش؛ اعتبار و مرجعیت اسناد حامل سیاستهای علم و فناوری و قابلیت استخراج دلالتهای مربوطه؛ عزم قراردادن بنیان توسعۀ آموزش عالی بر مطالعات آمایش و اخذ تصمیمات قاطع در اینباره؛ و کیفیت تفویض اختیار به کمیتههای آمایش، از جمله عوامل مؤثر در گسست، معرفی شدند. مقاله با تلخیص آموزههای کلیدی تجربۀ مشارکت در آمایش آموزش عالی کشور به پایان رسیده است.