مجله پژوهش در علوم توانبخشی (Feb 2011)
بررسي ارتباط بين افسردگي و كيفيت زندگي در بيماران مبتلا به سكته مغزي
Abstract
مقدمه: سكته مغزي از علل عمده بروز معلوليت بوده ودر خيلي از موارد منجر به افسردگي پس از سكته ميگردد كه اثرات منفي شديدي را بر كيفيت زندگي مبتلايان بههمراه دارد. افسردگي پس از سكته و كيفيت زندگي ممكن است تاثيراتي متقابل بر هم داشته باشند (هركدام باعث تشديد ديگري و بدتر شدن وضع بيمار شود). با توجه به اينكه تاكنون تحقيقات زيادي در اين خصوص صورت نگرفته است، لذا لازم است كه ارتباط بين افسردگي و كيفيت زندگي در اين بيماران مورد ارزيابي قرار گيرد مواد و روشها: در مطالعه اي مقطعي، ارتباط بين افسردگي پس از سكته و كيفيت زندگي در بيماراني كه در بيش از شش ماه از سكته آنها ميگذشت، بررسي گرديد. آزمودني ها از بيماران مبتلا به سكته مغزي مراجعه كننده به دو مركز توانبخشي بيماران سرپايي در تهران، مركز رفيده و مركز تبسم بودند. براي ارزيابي كيفيت زندگي از پرسشنامه كيفيت زندگي SF-36 و براي بررسي خلق بيماران از پرسشنامه بك (BDI) استفاده شد. در مجموع 40 بيمار مبتلا به سكته مغزي (21مرد و 19 زن) با ميانگين سني 3.5±61.5 سال كه بطور ميانگين 3.5±8.7 ماه از سكته آنها ميگذشت ارزيابي شدند نتايج: در حدود 70.4% افراد داراي افسردگي بودند. بيماران افسرده بطور معناداري در تمامي معيارهاي تست SF-36 داراي نمره پايين تر بودند. يك همبستگي معكوس و منفي قوي بين افسردگي پس از سكته و كيفيت زندگي وجود داشت بطوريكه در تمامي خرده آزمونهاي كيفيت زندگي ضرايب همبستگي در سطح P<0.001معنادار بودند بحث: بخش قابل ملاحظه اي از بيماران مبتلا به سكته مغزي مراجعه كننده به كلينيكهاي توانبخشي دچارافسردگي پس از سكته هستند كه اين افسردگي تاثيري منفي و شديد بر كيفيت زندگي آنها دارد. بنابراين لازم است كه در آينده تحقيقات بيشتري بر روي افسردگي صورت گرفته تا رابطه آن با كيفيت زندگي مشخص تر گردد كليد واژه ها: سكته، افسردگي پس از سكته، كيفيت زندگي