روانشناسی بالینی و شخصیت (Sep 2020)
همبودی اختلالهای اضطرابی و افسردگی: ظهور درمان فراتشخیصی شناختی رفتاری
Abstract
همبودی اختلالهای اضطرابی و افسردگی در اکثر پژوهشهای همهگیرشناسی، بین 40 تا 80 درصد گزارش شده است و این شرایط هزینههای بسیاری بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر جوامع تحمیل میکند. استفاده از پروتکلهای درمانی شناختی رفتاری اختصاصی با توجه به چالشهای برخاسته از مسئله همبودی، از ابعاد مختلف مقرونبهصرفه نیست. توجه به مسئله همبودی اختلالهای اضطرابی و افسردگی و پاسخ به چالشهای ناشی از آن میسر نبود، مگر از طریق تدوین راهکارهایی که توجه به موضوع و اهمیت همبودی را هم در سطح نظری و هم در سطح کاربردی مدنظر داشته باشند، درمانهای فراتشخیصی پیشقراول این نگاه تازه به تدوین پروتکل درمانی محسوب میشوند. رویکرد فراتشخیصی در تلاشاند تا چالشها و معضلات درمانی ناشی از همبودی را با پرداختن به ماهیت نظری همبودی و لحاظ کردن ابعاد مشترک اختلالهای هیجانی بهویژه اختلالهای اضطرابی و افسردگی در تدوین پروتکل درمانی واحد برطرف کنند. تلاشهای انجامشده در این زمینه به طراحی پروتکلهای فراتشخیصی متعددی منجر شد که تفاوتهای آنها در انتخاب تکنیکهای تأییدشده و رایج درمانهای اختصاصی شناختی رفتاری بود. اگرچه پژوهش کارآزمایی انجامشده در این زمینه از اثربخشی متوسط این پروتکلهای فراتشخیصی غیرنظری و عملگرا حمایت میکرد ولی نقطه عطفی برای ارتقا سطح اثربخشی رویکرد فراتشخیصی شکل گرفته شده بودند. پژوهشگران این زمینه سعی کردند که با منطبق کردن این پروتکلها بر پایههای نظری و آسیبشناسی از سد این مشکل بگذرند. نقطه عطف این تلاشها و جهتگیریها در پروتکل فراتشخیصی بارلو و همکاران (2011) نمایان است که با تکیه بر عامل «تنظیم هیجانی» و نظریههای مرتبط با آن، اولین گام را در طراحی پروتکلهای فراتشخیصی نظریهگرا برداشتند. علیرغم پیشرفت در توسعه و غنیسازی پروتکلهای فراتشخیصی مبتنی بر نظریه، مناقشات علمی اخیر در این زمینه معطوف به انتخاب فرآیند یا فرآیندهای بنیادین است.
Keywords