مبانی نظری هنرهای تجسمی (Dec 2021)

تجلی «دین الاهی» اکبرشاه بابری در مصورسازی متون تاریخی؛ مطالعه موردی: تطبیق جامع التواریخ نسخه کاخ گلستان و نسخه کتابخانه رامپور هند

  • لیلا حقیقت جو,
  • یعقوب آژند,
  • فاطمه شاهرودی

DOI
https://doi.org/10.22051/jtpva.2021.36630.1318
Journal volume & issue
Vol. 6, no. 2
pp. 16 – 29

Abstract

Read online

مقاله حاضر درصدد است تا به مطالعه تطبیقی دو نسخه متفاوت از جامع‌التواریخ بپردازد. جامع‌التواریخ نسخه کتابخانه رامپور، در طول سه قرن مصورسازی شده است. نقاشی‌های این نسخه، در دربارهای تیموری و صفوی نقاشی شده و پس از انتقال به هند در دربار اکبرشاه بابری الحاق و تصویرسازی مجدد بر روی آن انجام شده و در سال 1003 قمری نیمه کاره، پایان یافته است. بنابراین، نسخه حاوی نگاره‌هایی از مکتب هرات، تبریز و مکتب هندو ایرانی است. کتابت و مصورسازی جامع‌التواریخ نسخه کاخ گلستان نیز در دوره اکبرشاه، یعنی در سال 1004 قمری انجام شده است. این مقاله، معتقد است که نقاشان دربار بابری تحت تاثیر گفتمان تعاملی حاکم در نهاد قدرت و به تبع آن، نهاد کتابخانه و نقاش‌خانه سلطنتی، تحت نفوذ دین بر ساخته اکبرشاه «دین الاهی»، به عنوان چارچوب بزرگ‌تر فرهنگی قرار داشته است. این امر منجر به دعوت هنرمندان از نقاط مختلف هند و خارج از هند، مانند ایران، با دیدگا‌ه‌های متفاوت شدند که بازنمود آن در آثار هنری مورد بررسی دیده می‌شود؛ یعنی هنرمندان با استفاده از گفتمان تعاملی ایجاد شده در بستر «دین الاهی» -که اکبرشاه مسبب آن بود- به خلق آزادانه آثار هنری پرداختند. از نظر فرکلاف گفتمان‌ها، سرنوشت متن‌های هنری را رقم می‌زنند. مقاله حاضر با استفاده از تحلیل گفتمان فرکلاف تلاش دارد، تا پاسخی برای چرایی تولید مجدد یک نسخه خطی (جامع‌التواریخ نسخه کاخ گلستان) علی‌رغم وجود نسخه‌ای دیگر در دربار (نسخه رامپور) که یک‌سال قبل از آغاز تولید نسخه مورد بحث پایان یافته، بیابد. دریافت حاصل از بررسی‌ها نشان داد، اکبرشاه با انجام الحاقات در نقاشی‌های روایت تاریخی و هم‌چنین، دوباره‌سازی یک نسخه، توانست پیوند خود را با تاریخ نشان دهد. خود را به بطن تاریخ برده و با مصورسازی آن، هم به‌نوعی شجره‌نامه پراهمیتی برای وی بوده است و هم با این کار خویش‌کاری خود را نسبت به اجداد مغول خود انجام داده است.

Keywords