سیاست علم و فناوری (Jun 2019)
مبانی نظری سیاستگذاری علم، فناوری و نوآوری از نگاه مکاتب علم اقتصاد
Abstract
هدف اصلی این مقاله، بررسی تاریخی دوگان مرسوم اقتصاد نئوکلاسیک و اقتصاد تکاملی به عنوان دو مکتب اصلی علم اقتصاد در حوزه سیاستگذاری علم، فناوری و نوآوری و نقش این دوگان در اتخاذ سیاستهای متفاوت توسعه فناوری است. مکاتب مذکور، رویکردها و چارچوبهای تحلیلی متفاوتی را به کار میگیرند. در یک سو چارچوبهای نظری اقتصاد نئوکلاسیک، با مفروضات بنیادیای نظیر عقلانیت ابزاری و انتخاب عقلایی، امکان دستیابی به تعادلهای بلندمدت، وجود بازار علم و فناوری و موارد مشابه دیگر پیکربندی میشود. در مقابل، اقتصاد تکاملی که به صورت عام ناظر بر گسترهای از رویکردهای اقتصادی ناهمگن ولی منتقد مفروضات بنیادین اقتصاد نئوکلاسیک است در حوزه علم، فناوری و نوآوری دلالتهای سیاستی خود را بر مفروضاتی نظیر عدم وجود یک تعادل بلندمدت در عرصه علم، فناوری و نوآوری و تمرکز بر موضوعاتی نظیر ظرفیت جذب و یادگیری به جای بازار علم و فناوری استوار ساخته است. مقاله پیش رو ضمن بررسی دقیق و تاریخی مفروضات نظری و چارجوبهای مفهومی این دو دسته از مکاتب اقتصادی، سعی کرده دلالتهای این تمایزات مبنایی را در عرصه سیاستگذاری بررسی نماید. نتایج حاکی از آن است که علیرغم وجود تفاوتهای گسترده در خصوص مبانی نظری اقتصاد نئوکلاسیک و اقتصاد تکاملی، دلالتهای سیاستی مکاتب اقتصادی مزبور در حوزه سیاستگذاری فناوری و نوآوری طی سالهای اخیر به سمت همگرایی و مکملی بوده که این موضوع در ایران نیز به رغم وجود اختلافات نظری در عرصه سیاستگذاری تا حدود زیادی قابل مشاهده است.