پژوهشهای بینرشتهای ادبی (May 2022)
تحلیل دو شعر از شفیعی کدکنی با رویکرد شعرشناسی شناختی
Abstract
نظریه شعرشناسی شناختی بر شگردهای زبانشناسی شناختی ازجمله استدلال قیاسی و نوع چینش واحدهای زبانی استوار است. براساس الگوی پیشنهادی مارگریت فریمن (2000) هر متن ادبی دارای سه سطح نگاشت ویژگی، رابطهای و نظام است. در سطح اول شباهت میان اشیاء، در سطح دوم روابط میان اشیاء و در سطح سوم الگویی که در روابط مفهومی و ساختاری اثر وجود دارد به عنوان یک کل دلالتمند واکاوی میشود. در این پژوهش، با هدف آشنایی با سبکِ شناختی شفیعیکدکنی دو شعر ایشان در چارچوب این نظریه مورد بررسی قرار گرفت. پرسشهای پژوهش عبارتند از: 1- آیا در شعر شفیعیکدکنی بین ساختار و محتوا ارتباط معناداری وجود دارد؟ 2- آیا با تکیه بر نگاشتهای قیاسی میتوان به ناگفتههای متن و الگوهای فکری مؤلف نزدیک شد؟ نتایج این بررسی نشان داد در شعر نخست تصویری که در ذهن مخاطب از انعکاس دو فضای مفهومی متفاوت در متن ساخته میشود؛ در بعد ساختاری و زبانی شعر نیز انعکاس یافته است، چرا که در سطور 5 تا 9 -به مثابه قلب اثر- برخورد با زبان و استفاده از ضمیر، با سایر بخشهای متن تفاوت دارد. در شعر دوم نیز همین مسئله تکرار میشود و چرخش ملالآور زندگی مطرح در شعر، در ساختار اثر بازنمایی میشود. نگاشتهای قیاسی نشان دادند که در هر دو شعر؛ برای وصول به جهان آرمانی مانعی وجود دارد که خود راویست. براساس این نتایج؛ انطباق معنادار ساختار و محتوای شعرها و همینطور کارآمدی راهکارهای نظریه شعرشناسیشناختی برای نزدیک شدن به ناگفتههای متن و الگوهای فکری مؤلف به اثبات رسید.
Keywords