هنر اسلامی (Nov 2021)
سیاست های فرهنگی و حکومتی در تبیین ارزش های زیبایی شناختی هنر و ادبیات ایران پهلوی اول
Abstract
ساختارهای سیاسی و رویکردهایی که اتخاذ میکنند نقش مهمی در کیفیت ساحت هنر و ادبیات دارند. دوران پهلوی اول را باید یک گذر بزرگ و دورانساز در تاریخ معاصر ایران دانست. چراکه در این دوران، ظهور جریان عظیمِ فکری و سیاسی موسوم به نوسازی، از آغاز ساختِ ایرانی مدرن سخن میگفت. بدینجهت شاه و دولتمردانش، بهعنوان رهبران سیاسی و فرهنگی این جریان، متعهد شده بودند تا خطمشی نویسندگان، شاعران و هنرمندان را ترسیم کنند. مفصلبندی این اندیشه که در قالب یک هژمونی ریخته شده بود، دو ایدۀ ایرانیگری و تجددخواهی را همزمانِ باهم و در یک مسیر دیکته میکرد. این دو ایده، اگرچه از تبار مشروطه و قاجار و بعضاً قبلتر از آن آمده بود، اما در عصر پهلویِ اول به سبب دگرگونیها و رخدادهای بزرگ منطقهای و جهانی، در چرخشی گفتمانی ایدهای کاملاً نوظهور محسوب میشد. تغییر شیوۀ بیانی هنرمندان نشان از این دگرگونی میداد. درنتیجه، جوّ فرهنگِ سیاسیِ اقتدارگرا، فضای مطلوبی را برای هنرمندان و خصوصاً نویسندگان و شاعران ایجاد نمیکرد. ایجاد آزادیهای نسبی در فرهنگ و تولید هنر، ایجاد اصالتِ سلیقه و ارتقاء ذوق در هنر و معماری بر مبنای ارزشهای زیباشناختی هنر باستان و مدرنیسم و تولّد و تحقّق آثاری باارزشِ فرا تاریخی و هنری را میتوان از آن جمله دانست. یافتههای این پژوهش که با استفاده از منابع کتابخانهای و به روش تاریخی-تحلیلی نگارش یافته است، نشان میدهدکه ایرانیگری در رویکرد باستانگراییاش و دولت نیرومند مرکزی با رویکرد تجدد محوریاش، دو عاملِ وثیق در ساخت آمرانۀ هنر و ادبیات پهلوی اول بوده است.اهداف پژوهش:1.بررسی سیاستگذاریهای فرهنگی در هنر و ادبیات پهلوی اول.2.نقش سیاستهای فرهنگی در تبیین ارزشهای زیباییشناختی هنر و ادبیات پهلوی اول.سؤالات پژوهش: 1.خطمشی عاملان سیاستگذاری فرهنگ برای ایجاد ارزشهای زیبایی شناختی هنر و ادبیات پهلوی اول چه بود؟2.ایدئولوژی «ایرانیگری و تجددخواهی» نزد عاملان قدرت، چگونه و تا چه اندازه موفق شد در ساخت آمرانۀ هنر و ادبیات پهلوی اول تأثیر بگذارد؟
Keywords