تحقیقات علوم قرآن و حدیث (Feb 2022)
تبیینی از پایههای نظری تفسیر ساختارگرایانۀ قرآن
Abstract
سنّت تفسیری در طول قرنها، با نوآوری و بالندگی در حوزۀ رویکردهای خود همراه بوده است. باقی ماندن مسائل پاسخ نیافته و ظهور مسائل نوپدید در حوزۀ مطالعات قرآنی، سبب شده تا ضرورت تکاپو برای دستیافتن به رویکردهای نو در فهم قرآن همچنان تا روزگار معاصر احساس شود. رویکرد ساختارگرایانه در تفسیر سورههای قرآن، که هر سورۀ قرآن را به مثابه یک متن منسجم و دارای ارتباط نظاممند بین اجزاء مینگرد، یکی از رویکردهای نوپدید در حوزۀ تفسیر قرآن است که علیرغم طی مسیر بالندگی خود، هنوز نیازمند تقویت و پالایش پایههای نظری خود است. نوشتار حاضر نگاهی نقّادانه به اشکالات مطرح از سوی مخالفان این رویکرد دارد و به تحلیل انتقادی موانع این رویکرد در ساحت نظری، که صحّت و قابلیّت پذیرش این رویکرد را به چالش میکشند، پرداخته است. از بین رفتن قرائن فرهنگی و زبانی عصر نزول قرآن، عدم انطباق چینش آیات قرآن بر ترتیب نزول، توقیفی نبودن چینش قرآن و فقدان پشتوانههای قرآنی و روایی از جمله مهمترین اشکالات حوزۀ نظری رویکرد تفسیر ساختارگرایانه در دیدگاه منتقدان آن تلقی میشوند. نتیجۀ این تحلیل حاکی از آن است که برخی از این موانع اختصاص به رویکرد ساختارگرایانه در تفسیر قرآن ندارند، بلکه تمام رویکردهای تفسیری را نشانه رفتهاند. همچنین این مطالعه ضرورت تقویت برخی از مبانی رویکرد ساختارگرایانه در تفسیر مانند توقیفی بودن چینش سورههای قرآن را روشن میسازد و با تأکید بر لزوم تبیین و ترویج پژوهشهای نوین صورت گرفته در این حوزه، مبانی نظری این رویکرد تفسیری را مستحکم و قابل دفاع میداند.
Keywords