تحقیقات تاریخ اجتماعی (Jan 2024)
بارخوانی نقادانه مطالعات فرودستان: مسئله سلطه فرودست و ضرورت یک بازاندیشی
Abstract
نوشتار حاضر با تکیه بر منطق نظری مطالعات فرودستان به نقد درونی آن پرداختهو پرسش اصلی آن این است که آیا میتوان علیرغم داعیه این مطالعات سویه نخبهگرایانهای در آن ردیابی کرد؟ بدین منظور با استفاده از روش تحلیل ثانویه و با تکیه بر آراء سه چهره شاخص این جریان یعنی راناجیت گوها، دپیش چاکرابارتی و گایاتری چاکراورتی اسپیواک صورتبندی از دعاوی نظری مطالعات فرودستان ارائه شده است. این مطالعات،تاریخنگاری نخبهگرایانه را به دلیل نادیدهانگای نقش فرودستان در ساختن تاریخ نقد میکنند و در برابر هدف خود را جستجوی نقش فرودستان در تحولات تاریخی و اجتماعی تعریف میکنند تا بدین گونه فرودست را به مثابه سوژه مستقل به رسمیت بشناسند. این مطالعات از موضعیهمدلانه به کاوش "نقش مثبت" فرودستان در ساختن سرنوشت خود میپردازند و سعی دارند سیاست فرودستان را که در تاریخنگاری نخبهگرایانه نامرئی است، مرئی کنند. نقد نوشتار حاضر به پروژه مطالعات فرودستان این است که با در نظر گرفتن فرودست به عنوان "ابژه پاکدست" و با غفلت از مسئله سلطه فرودستان و سیالیت موقعیت فرودستی "نقش منفی" آنها در تولید و بازتولید روابط سلطه را نادیده انگاشته است. در حاشیه قرار گرفتن نقش منفی فرودستان در این مطالعاتباعث شده تا علیرغم داشتن داعیه ضدنخبهگرایی، وجوهی از نخبهگرایی در تحلیل مناسبات سلطه در آن وجود داشته باشد.
Keywords