Majallah-i Huqūqī-i Biyn/al-milalī-i (Apr 2015)
متروک ماندن معاهدات بینالمللی، ورای عهدنامه 1969 وین
Abstract
عنوان متروکماندن که در برخی نظامهای ملی درمورد متروکشدن قوانین نیز اعمال میشود، در حقوق بینالملل به حالتی اطلاق میشود که معاهدهای در برههای از زمان بلااستفاده مانده و مقارن با آن، عرفی در آن خصوص، ظهور میکند که چون نمیتوان به عرف و معاهده بهطور همزمان عمل کرد، اجرای معاهده متوقف میشود. اکنون سؤال این است که در چنین وضعیتی آیا میتوان گفت که معاهده مزبور، خاتمه یافته است. با توقف اجرای معاهده میتوان از اختتام آن سخن گفت. هرچند کنوانسیون حقوق معاهدات، متروکماندن معاهده را راهی برای اختتام ندانسته است، هم دکترین و هم رویه قضایی و هم رویه عملی دولتها آن را بر علل اختتام معاهدات افزودهاند. ازآنجاییکه عرف بهعنوان یکی از منابع حقوق بینالملل در ردیفی یکسان با معاهده قرار میگیرد، به نظر میآید که درصورتیکه بهدرستی و با اجتماع شرایط لازم شکل گیرد، بتواند با معاهده به مبارزه برخاسته و آن را از دایره اجرا خارج کند. این واقعه را میتوان با عامل رضایت ضمنی تابعانِ دخیل در شکلگیری آن، توجیه کرد.
Keywords