مدیریت خاک و تولید پایدار (Mar 2017)
تغییرپذیری مکانی ویژگیهای خاک در یک واحد نقشه تناسب کیفی (مطالعه موردی: کشت سویا در منطقه آستانه، استان گیلان)
Abstract
چکیده سابقه و هدف: نقشههای خاک، منبع معمول و رایج اطلاعات خاک برای ارزیابی تناسب اراضی هستند و تهیه آنها، همواره از مهمترین بخشهای مطالعات خاک محسوب میشود. در واقع، نقشهبرداری خاک در مدیریت اراضی تأثیر بهسزایی دارد، زیرا بهعنوان منبع دادههایی از خاک محسوب میشود که بهمنظور تصمیمگیری در مورد تناسب اراضی برای اهداف مختلف، مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین، دقت نقشههایی که برای توصیه کشت محصول استفاده میشوند، به دقت نقشه خاک بستگی دارد .از آنجا که خاک، یک سیستم پیچیده است و عوامل مؤثر بر تغییر و تحولات آن به خوبی قابل شناسایی نیستند، بنابراین تهیه نقشههایی از خاک، که توانایی نمایش پراکنش و تغییرات خاک را داشته باشند، یکی از دغدغههای اصلی خاکشناسان میباشد. پژوهش حاضر بهمنظور ارزیابی کیفی تناسب بخشی از اراضی منطقه آستانه استان گیلان برای کشت آبی سویا و بررسی میزان تغییرپذیری مکانی ویژگیهای خاک، در یکی از واحدهای نقشه تناسب کیفی بهدست آمده در منطقه مطالعاتی انجام شد. مواد و روشها: بهمنظور ارزیابی کیفی تناسب اراضی منطقه مورد مطالعه، 24 خاکرخ حفر گردید. پس از تعیین خاکرخهای شاهد، انجام آزمایشهای لازم و ردهبندی خاکها، ارزیابی تناسب کیفی واحدهای اراضی بر اساس نتایج خاکرخ شاهد مربوط به هر واحد، به روش پارامتریک انجام شد. در مرحلة بعد، بهمنظور آگاهی از چگونگی تغییرپذیری مکانی ویژگیهای خاک، در یکی از واحدهای نقشه تناسب کیفی بهدست آمده، 76 نمونه خاک سطحی (صفر تا 30 سانتیمتر) برداشت شد. نمونهبرداری در قالب الگوی نمونهبرداری شبکهای منظم، در پلاتی به ابعاد 80×380 متر و با فواصل 20×20 متر انجام پذیرفت. پس از اندازهگیری ویژگیهای خاک شامل درصد رس، سیلت، شن، ماده آلی، کربنات کلسیم معادل، pH و قابلیت هدایت الکتریکی خاک، پهنهبندی متغیرهای مورد مطالعه با استفاده از روش کریجینگ معمولی صورت گرفت. یافتهها: نتایج ارزیابی تناسب کیفی نشان داد که منطقه مورد مطالعه برای کشت سویا، تناسب متوسط (S2) و بحرانی (S3) دارد و محدودیت اصلی برای کشت این محصول، وضعیت زهکشی منطقه میباشد. توصیف آماری ویژگیهای خاکی مطالعه شده در واحد اراضی با کلاس تناسب کیفی S3 نشان داد که از بین ویژگیهای مورد بررسی، pH با 03/1 درصد و قابلیت هدایت الکتریکی خاک با 35/24 درصد به ترتیب دارای کمترین و بیشترین ضریب تغییرات هستند. تحلیل تغییرنماها حاکی از آن بود که تمامی متغیرها دارای ساختار مکانی هستند؛ بهطوریکه دامنه تاثیر تغییرنماها از 1/22 متر برای pH تا 120 متر برای قابلیت هدایت الکتریکی خاک در نوسان بود. نقشههای کریجینگ نشان میدهند که ویژگیهای خاک در منطقه مورد مطالعه الگوی تصادفی نداشته و دارای پراکنش مکانی میباشند. از آنجا که نقشههای کریجینگ، مربوط به واحد اراضی با کلاس تناسب کیفی S3w میباشد، بیانگر آن است که تعمیم کلاس تناسب خاکرخ شاهد، به کل واحد نقشه و یکنواخت فرض کردن ویژگیهای خاک در واحدهای نقشههای تناسب کیفی، دور از واقعیت و گمراه کننده است. نتیجهگیری: الگو و پراکنش مکانی ویژگیهای خاک میتواند حتی در یک مزرعه و تحت مدیریت یک زارع نیز متفاوت باشد. استفاده از واحدهای نقشة خاک بهعنوان واحدهای نقشه تناسب اراضی بهدلیل تعمیم نتایج خاکرخ شاهد به کل واحد خوشبینانه است و استفاده از این چنین نقشهای بهمنظور برنامهریزی استفاده از اراضی، واقعیت این واحدها را نشان نداده و از قابلیت اعتماد کافی برخوردار نیست. با این وجود استفاده از اطلاعات سایر خاکرخها علاوه بر خاکرخ شاهد و بکارگیری علم زمین آمار میتواند دقت و کیفیت نقشههای تناسب اراضی را ارتقا دهد.
Keywords