غالب (Jun 2024)
تحلیل جامعهشناختی جزاهای بدیل حبس در حقوق کیفری افغانستان
Abstract
مجازات حبس ازجمله واکنشهای کیفری اند، که جهت استقرار نظم اجتماعی و تأمین عدالت، اعمال میشوند. جزاهای بدیل حبس، در اثر بروز نظریههای جرمشناختیِ انتقادی در قرن نوزدهم و نظریههای حبسزدایی، مطرح گردید. قانونگذار افغانستان به تبعیت از نظریههای مکتبهای الغاگری، جنبشهای حبسزدایی و اسناد بینالمللی، جزاهای بدیل حبس را در سال 1396 بهعنوان مجازات اصلی تعیین نموده است. جدیدبودن جزای بدیل حبس بهعنوان مجازات اصلی در کُد جزا و چهگونهگی تطابق آن با فرهنگ حاکم، ضرورت ایجاب میکند در این خصوص تحقیقی صورت گیرد. هدف این تحقیق بررسی جزاهای بدیل حبس، کارکرد آن در اصلاحِ بزهکار و چهگونهگی پذیریش آن بهعنوان یک پدیدهٔ اجتماعی در جامعه افغانستان بوده است. پرسش این بوده است، که کارکرد جزاهای بدیل حبس از منظر جامعهشناختی چهگونه است؟ بازخورد جزاهای بدیل حبس در اصلاح و بازپروری مجرمان چیست؟ تحقیق حاضر به روش توصیفی – تحلیلی، با استفاده از ابزار کتابخانهیی برای جمعآوری دادهها، در حقوق جزای افغانستان صورت گرفته است. یافتههای تحقیق آن است که: قانونگذار، جزاهای بدیل حبس را برای اولینبار به شکل مدرن آن بهعنوان مجازات اصلی، تعیین نموده است. تا آنجایی که جزاهای بدیل حبس در جامعه تطبیق شده است، باتوجه به مجازات حبس، در قسمت اصلاح و بازپروری مجرم نقش مؤثرتری داشته است. تبدیلنمودن جزای حبس به جزای بدیل در هنگام کیفردهی، بیانگر انعطافپذیری قانونگذار در خصوص بزهکاران بهمنظور فراهمسازی زمینهٔ اصلاح آنان است. هرچند عدم نظارت دقیق از اجرای آن، عدم وسایل و ابزار لازم در نظارت الکترونیکی و عدم فرهنگسازی در بین قضّات به تعیین کیفرهای بدیل حبس، ازجمله مشکلاتی است، که در اجرای آن قرار دارند.
Keywords