روش شناسی علوم انسانی (Sep 2018)
اروپامحوری و تأثیر قدرت-دانش در شکلگیری علوم انسانی مدرن
Abstract
رابطه میان قدرت و دانش در چشمانداز هستیشناختی از جمله مسائلی است که در قلمرو علوم انسانی مورد توجه قرار گرفته است. در قرن بیستم فوکو با تفصیل روش تبارشناختی نیچه به این اعتقاد بنیادین هستیشناختی دست یافت که قدرت دانش را تولید میکند و این دو مستقیماً بر یکدیگر تأثیرگذارند. نتیجهای که این موضع هستیشناختی در زمینه معرفتشناسی داشت، این بود که علم ویژگی عینیت و یا بهعبارتی دیگر بازنمایی حقیقت را ندارد؛ بلکه اساساً بازنماینده قدرت و منافع بشری است. برایناساس میتوان گفت که دانش علوم انسانی جدید برآمده از روابط قدرت بوده و تبارشناسی گفتمانهای آن نشان از مناسبات قدرت-دانش در برساختن و اشاعه ارزشهای علم انسانی مدرن و در مقابل طرد و نفی ارزشهای قدیم دارد. این پژوهش چگونگی درگیری تاریخی علوم انسانی مدرن با منافع و قدرت اروپایی در مقابل دیگر جوامع را نشان میدهد و بررسی میکند که چگونه علوم انسانی مدرن حاصل روابط قدرت – دانش گفتمان اروپامحوری بوده و مفصلبندی خاص آن گفتمان را همراه خود دارد
Keywords