Journal of Philosophical Investigations (Mar 2024)

نسبت میان نظر و عمل در فلسفۀ افلاطون از منظر هیدگر و گادامر

  • کاظم هانی

DOI
https://doi.org/10.22034/jpiut.2023.59165.3635
Journal volume & issue
Vol. 18, no. 46
pp. 399 – 417

Abstract

Read online

هرچند ارسطو نخستین فیلسوفی است که حکمت نظری و حکمت عملی را از یکدیگر تفکیک می‌کند، اما قبل از او افلاطون نیز به جدایی یا عدم جدایی نظر و عمل توجه کرده است. در نظر افلاطون «فضیلت معرفت است»؛ یعنی خودشناسی عین فضیلت و آرتۀ آدمی است. بنابراین می‌توان گفت نظر و عمل در فلسفۀ افلاطون از یکدیگر جدا نیستند. در عین‌حال افلاطون معتقد است اگر بخواهیم به اراده و قصد فضیلت‌مند شویم باید به فلسفه متوسل شویم؛ یعنی فلسفه به منزلۀ فعل و عمل برای تأمین نظر و غرض معین لحاظ می‌شود. لذا می‌توان گفت افلاطون جدایی نظر از عمل را طرح کرده است. اکنون با توجه به این مقدمه مسئلۀ مهمی پیش می‌آید: آیا در فلسفۀ افلاطون نظر و عمل از یکدیگر جدا هستند؟ این نوشتار درصدد است از منظر مارتین هیدگر و هانس گئورک گادامر پرسش فوق را بررسی کند. در حالی که هیدگر معتقد است افلاطون با طرح جدایی نظر از عمل و همچنین تقدم نظر بر عمل زمینۀ شکل‌گیری مابعدالطبیعه و در نتیجه زمینۀ فراموشی وجود را فراهم کرده است، گادامر معتقد است در فلسفۀ افلاطون نظر و عمل از یکدیگر جدا نیستند. در نظر گادامر بسیاری از آموزه‌های افلاطون از قبیل آموزۀ ایده‌ها، دولت آرمانی و ... از دل ملاحظات عملی او نشأت گرفته‌اند.

Keywords