Ta̓ammulāt-i Falsafī (Nov 2013)
بررسی مفاهیم «غنی» و «فقیر» از منظر ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا
Abstract
اصطلاح «فقیر» و «غنی» نخستینبار در مباحث دینی، کلامی و عرفانی مطرح شد. پس از آن برخی فلاسفۀ مسلمان نیز این عناوین را در فلسفه وارد کرده، به تحلیل آنها پرداختهاند. «غنی مطلق» از نظر ابنسینا و سهروردی موجودی است که در ذات، افعال و صفاتش به هیچ چیز نیازمند نباشد و هیچ موجودی نیز مستغنی از او نگردد. سهروردی «غنی مطلق» را همانند بوعلی مساوق مَلِک حقیقی دانسته است و از همین طریق دربارۀ وحدانیت او استدلال میکند و در نهایت مطابق مبنای حکمت اشراقی خود، مصداق واقعی «غنی مطلق» را همان «نورالانوار» میداند. ملاصدرا نیز «غنی» و «فقیر» را بر مبنای اصالت وجود تعریف و تبیین میکند. بدین ترتیب «فقیر» در اصل وجودش نیازمند به «غنی مطلق» است. او با تحلیل اصل علیت و براساس اصالت وجود، به این نتیجه میرسد که تمام موجودات امکانی در اصل هستی خود به منشا هستی، عین فقر و وابستگیاند. معلول که ماسویالله را شامل میشود، در هستی خود یکسره به علت حقیقیاش محتاج است؛ یعنی مجموعۀ ممکنات جز وابستگی به ذات «غنی» و مستقل مطلق، حقیقت دیگری ندارند. این نوع وابستگی در حکمت متعالیه با تعابیری چون فقر ذاتی و فقر وجودی بیان میشود. بنابراین همانگونه که در کلام خداوند متعال نیز اشاره شده است، فقر از خواص ذاتی مخلوقات و غنا منحصر در ذات احدیت است.