هنر و تمدن شرق (Jun 2017)
ساختار چند هستهای مدینههای مراکش
Abstract
شهرها تحت تأثیر عوامل و ابعاد مختلف، مبتنی بر تعریف واحدهای اجتماعی با کارکردهای خاص و بر اساس مرکزیتی اولیه شکل میگیرند. ابعاد اجتماعی و فیزیکی شهر، رابطه پویایی با یکدیگر دارند. بافت فیزیکی با روندهای متفاوت اجتماعی تولید شده، مشخص میشود و مکان اجماع آنها مرکز عینی-ذهنی بافت به شمار میآید. مرکز شهر واژهای برای تفسیر فعالیتها، آداب و رسوم، فرهنگ و تاریخ یک ملت است که بسته به ساختار شهرها و یا وقایع ذهنی صورت گرفته میتوانند مکانیابی مشخصی داشته باشند. این مراکز فعالیتی و رفتاری زمانی سازمان یافته خواهد بود که کالبدی برای آن تعریف شود و این کالبد به نقاط عطف شهری بدل خواهد شد. بسته به زمینه فرهنگی شکلگیری مراکز شهری در تعریف و ساختار آنها، از تفاوتهای شکلی و کارکردی آن میتوان به تفاوتهای معنایی و نقش آنها برسیم.از بررسی مدینهها به عنوان بافتهای تاریخی و هستههای اولیه شکلگیری شهرهای مراکش و قیاس و استنتاج آنها، ساختهای مختلف بافت تاریخی و قوانین و ابعاد مختلف شکل آنها مشخص میگردد. با مشاهده مدینههای تاریخی در بافت قدیم شهرهای فاس، رباط و طنجه و تطوان و همچنین مکناس و مراکش به نظر میرسد، در کنار اجتماع لایههای متنوع فعالیتی، در فضای داخلی مدینهها نمیتواند مرکز شهر واحد و مستقلی در مقیاسی کلان متصور شد. به دلیل اختصاصی بودن این مراکز در بافت، مکانهای موجود برای سایر شهروندان نقش هویتی و خاطرهای ندارند، در نتیجه فضای داخلی مدینهها دارای منظری از اجماع مراکز جزء بوده و عنوان شهر چند هستهای برای آن قابل تفسیر است و در فضای خارجی مدینهها، مرکز شهر در خارج از حصار و در لبه شهر شکل گرفته است که لبه را از عنصری حاشیهای به متن تبدیل کرده و به عنوان مکانی هویتی در مراکش نقش ایفا میکند.