Majallah-i Huqūqī-i Biyn/al-milalī-i (Feb 2024)
کارکرد معاهدات قانونساز در پرتو رویکرد قانون اساسیگرایی در حقوق بینالملل
Abstract
معاهده در نظام حقوق بینالملل برخلاف قرارداد در حقوق داخلی میتواند منبع قواعد معاهداتی حقوق بینالملل باشد. اما مسئله آن است که آیا قواعد مندرج در معاهدات قانونساز که به دنبال حمایت از ارزشها یا منافع مشترک هستند، میتوانند بهعنوان قواعد کنوانسیونی برای تمام اعضای جامعة بینالمللی الزامآور تلقی شوند؟ مقالة حاضر، این کارکرد معاهدات قانونساز را در پرتو رویکرد قانون اساسیگرایی در حقوق بینالملل بررسی کرده است. در این رویکرد، پارادایم سنتی و افقی ناشی از برابری حاکمیت دولتها به پارادایم عمودی و مبتنی بر قانون اساسی تغییر میکند؛ لذا فرض اصولی این است که بهمحض انعقاد معاهدة قانونساز، نظم حقوقی که آن معاهده ایجاد کرده است، حیات مستقل خود را پیش میگیرد.
Keywords