تاریخ ادبیات (Feb 2019)

تحلیل طنزپردازی در حماسه‌های مضحک منظوم از قرن هشتم تا پیش از مشروطه

  • yassaman nemati

DOI
https://doi.org/10.48308/hlit.2019.98925
Journal volume & issue
Vol. 11, no. 2
pp. 77 – 100

Abstract

Read online

طنز در متعالی‌ترین شکل خود، نوعی نقد جامعه‌شناسانه است و به موازات آن، ماهیت نقد، امکانات تازه‌ای را کشف‌می‌کند و به مفاهیم هیئت تازه می‌بخشد. حماسه‌های مضحک، از خلاقانه‌ترین اشکال طنز و حاصل تلفیق گفتمان‌های طنز و حماسه‌اند که در تاریک‌ترین دورۀ سیاسی ایران تولد یافته‌اند. مردمی که «جنگ» را در هجوم، قتل و غارت مغول و تیموری، به بدترین شکل تجربه کرده‌اند، روح عصیانگرشان آنان را برآن می‌دارد تا به هر شیوۀ ممکن، ماهیت نبرد را به چالش بکشند و چه قالبی مطمئن‌تر از طنز و شخصیت‌های مضحک؟ مهم‌ترین حماسه‌های مضحک منظوم ادبیات فارسی پیش از مشروط عبارت‌اند از: موش و گربه، مزعفر و بغرا و صوف و کمخا. این آثار، از لحاظ به‌کارگیری سازوکارهای حماسی بسیار غنی‌تر از حماسه‌های مضحک پس از مشروطه‌اند، تقابل دوگونۀ گفتمان در آن‌ها وضوح بیشتری دارد و از جهت ویژگی‌های اصلی این نوع ادبی، از اصالت ویژه‌ای برخوردارند و با بررسی آن‌ها می‌توان به اصلی‌ترین شگردهای تلفیق گفتمان‌های طنز و حماسه راه‌برد؛ زیربنای شکل‌گیری هر طنزی، عنصر «ناسازگاری» است و بهترین روش‌ شناخت کیفیت آثار طنز، بررسی شگردهای ناسازگاری در آن‌هاست. مهم‌ترین عناصر طنزساز در این آثار، برآمده از ناسازگاری «گفتمانی» و «معنایی»‌ست. انتقاد در ناسازگاری گفتمانی، در دو کارکرد: نقد قدرت حاکمه و ارزش‌های اجتماعی در نوسان است و در این بخش، طنزپردازان به شرح نمادینی از اوضاع جامعه و بیان اصلی‌ترین نیازهای جامعۀ خود می‌پردازند و با ایجاد ناسازگاری معنایی با نقد ضد‌قهرمان و رذایل موجود در اجتماع، عوامل عدم‌پیشرفت جامعه را به مخاطب یادآور‌می‌شوند.