Metaphysics (Apr 2018)
نظریۀ «زیستمعنایی» میلیکان؛ مقابله با سنت عقلگرایی در باب معنی
Abstract
جایگاه نظریۀ زیستمعنایی میلیکان در ادبیات فلسفۀ تحلیلی، تنها محدود به پاسخی برای مسئلۀ عدم تعیّن مصداقی واژههای پاتنم تصور شده است. شاید یکی از مهمترین دلایل این مسئله، پیچیدگی موضوع مطرحشده توسط میلیکان و البته بیان مبهم و سخت وی باشد. بنیان این نظریه بر فرآیند انتخاب طبیعی استوار شده که بخش جداییناپذیر نظریۀ تکامل است و برای فهم مثالهای میلیکان و آنچه در حوزۀ سمنتیک، ذهن و زبان میخواهد بدان بپردازد به پیشزمینههای زیستی نیاز است. مسئلۀ مهمتر آن است که به اذعان خود میلیکان و البته با توجه به نامی که وی بر نظریۀ خود گذارده است، زیستمعنایی نظریهای در حیطۀ معنی است؛ حال آنکه بهدلیل پرداختن زیاد میلیکان به ذهن و محتوای ذهنی، نظریۀ وی بیشتر در حوزۀ فلسفۀ ذهن تفسیر شده است. هدف ما در این مقاله آن است که با معرفی اجمالی نظریۀ زیستمعنایی میلیکان و تبیین جایگاه این نظریه در مقابله با عقلگرایی درباب معنی، با ارائۀ مدلی نوین نشان دهیم که این نظریه برخلاف تصور رایج، نظریهای صرفاً در زمینۀ محتوای ذهنی نیست و یک نظریۀ معنی محسوب میشود.
Keywords