Pizhūhish/hā-yi Falsafī- Kalāmī (Sep 2015)
تاویلات بدیع سهروردی از آیه نور
Abstract
سهروردی را باید حلقه واسط فلاسفه مشایی و اشراقی و عرفا دانست. وی عرفان را عمیقاً با فلسفه درآمیخت به گونهای که فلسفه از خشکی محض خویش به درآمد و عرفان پایههای استوار استدلالی یافت. به عبارت دیگر، علت ظهور افرادی مثل ابنعربی، عزیزالدین نسفی و حتی صدرای شیرازی را باید در تأثیر سهروردی بر فلسفه و عرفان جستوجو کرد. یکی از مهمترین وجوه اشتراک فلسفه مشاء، فلسفه اشراق و عرفان اسلامی، بحث وجود است که اشراقیان و عرفا از آن به نور تعبیر میکنند. مهمترین جلوه نور در قرآن آیه 35 سوره نور است که فلاسفه و عرفا تأویلات و تفسیرهای متفاوتی از آن کردهاند. سهروردی در تأویلاتش، هم از فلاسفه مشاء تأثیر پذیرفته و هم از عرفا. مثلاً در تفسیر «لا شرقیة و لا غربیة» مانند ابنسینا آن را چیزی میداند که نه عقل باشد نه هیولا؛ و «شجره زیتونه» را مثل غزالی قوه فکر دانسته است؛ «نور علی نور» را بازگشت هر چیزی به جنس خودش دانسته، در حالی که غزالی و عینالقضات از آن به روح نبوی تأویل کردهاند. در این مقاله، تأویلها و تفسیرهای سهروردی از نور (عموماً) و آیه نور (خصوصاً) به بحث گذاشته شده، میزان تأثیرپذیری وی از متقدمان فلاسفه و عرفا و جنبههای ابتکاری تأویلات او بررسی میشود.
Keywords