پژوهشهای حفاظت آب و خاک (Mar 2020)
تحلیل تعامل بخش کشاورزی و صنعت در تخصیص آب با رویکرد بازی های غیرهمکارانه
Abstract
سابقه و هدف: مدیریت منابع آب اغلب با مناقشاتی نظیر عدم رضایت آببران از میزان آب تخصیصیافته به آنها همراه است. در تخصیص منابع آب، ذینفعان مختلفی نقش دارند و میزان تخصیص آب به هریک از آنها، بر نوع رفتار استراتژیک آنان تأثیرگذار است. نظریهی بازیها روشی برای مطالعه رفتار استراتژیک تصمیمگیرندگان در مسائل مربوط به منابع آب با هدف تدوین استراتژیهای مناسب است و میتواند در مدلسازی تخصیص آب مورد استفاده قرار گیرد. در این پژوهش، نظریهی بازیهای غیرهمکارانه با کاربرد تعاریف پایداری برای مدلسازی توافق دو جانبه بین بخشهای صنعت و کشاورزی در شرایط نابرابر مورد استفاده قرار گرفته است.مواد و روشها: در این پژوهش، مسئله تخصیص آب با استفاده از تعاریف مختلف پایداری مورد بررسی قرار گرفته است. هر یک از دو بخش صنعت و کشاورزی برای گسترش فعالیت خود نیاز به افزایش حجم آب دریافتی دارند. بخش کشاورزی در صورت دریافت هزینه، مقداری از آب تخصیصیافته به خود را به بخش صنعت خواهد داد و این درحالی است که بخش صنعت میتواند بهجای پرداخت هزینه، ابزار و ماشینآلات مورد نیاز بخش کشاورزی را تهیه کند. بخش کشاورزی دو استراتژی تقسیم آب و عدم تقسیم آب را دارد، درحالیکه بخش صنعت نیز دو استراتژی پرداخت و عدم پرداخت مالی را پیشرو دارد. برای حل این مسئله ارتباط دادن این بازی و یک بازی دیگر که در آن بخش صنعت بر بخش کشاورزی دارای امتیازاتی میباشد را میتوان پیشنهاد نمود. در این حالت میتوان امتیازهای انحصاری هر بخش را درنظر گرفت که در این صورت هر یک از دو بخش کشاورزی و صنعت از مزیتهای همکارانه در این بازی، سود خواهند برد و تمایل کمتری به رفتار غیرهمکارانه از خود نشان میدهند.یافتهها: در این پژوهش، بخشهای صنعت و کشاورزی میتوانند در بازی به سه شکل رفتار کنند:1- هر دو رفتار همکارانه داشته باشند. 2- هر دو رفتار غیرهمکارانه داشته باشند. 3- یکی از دو طرف رفتار همکارانه و دیگری رفتار غیرهمکارانه داشته باشد. اگرچه هردو بخش صنعت و کشاورزی ممکن است به یکدیگر پرداختهای مالی داشته باشند، اما پیامدهایی که همراه با پرداخت مالی باشند، بر اساس پایداریهای نش، حرکت محدود و Non-Myopic، پایدار نمیباشد. نتایج نشان میدهد که پرداخت مالی، در این بازی ترکیبی راه حل مناسبی نمیباشد. درصورتی که پرداخت مالی غیرعملی در نظر گرفته شود، همهی استراتژیهای مرتبط با آن را میتوان حذف نمود. در نتیجه بازی ترکیبی، به بازی کوچکتری تبدیل میشود. هر یک از دو بخش کشاورزی و صنعت، تمایلی به تغییر از رفتار همکارانه را بهدلیل تهدیدهای ممکن از سوی بخش دیگر، ندارند. بهعبارت دیگر، در صورتیکه بخش کشاورزی تصمیم به تغییر رفتار را برای افزایش پیامد خود اتخاذ کند، بخش صنعت نیز تصمیم خود را تغییر خواهد داد. این دقیقا رفتاری است که مطابق پایداریهای GMR SMR SEQ ,Lh ,Non-Myopic نیز میباشد.نتیجهگیری: در این پژوهش، از نظریهی بازیهای غیرهمکارانه و تعاریف پایداری بهمنظور مدلسازی تخصیص آب و توافق دوجانبه از سوی بخشهای صنعت و کشاورزی استفاده گردید. مفهوم پایداری نش در پیدا کردن حل نهایی مسائل منابع آب که اغلب بهشکل بازیهای پویا و چند حرکته هستند، ممکن است کارآمد نباشد. پایداری Non-Myopic رفتار یک بازیکن را با اطلاعات کامل از تعاملات بازیکنان شبیهسازی میکند، که ممکن است برای مسائل منابع آبی نامناسب باشد، زیرا بازیکنان در دنیای واقعی نمیتوانند بیش از چند حرکت را در نظر بگیرند و در آینده واکنش نشان دهند. سایر تعاریف پایداری معرفی شده میتوانند امکان حل مناقشات آبی را بهتر پیشبینی کنند. کاربرد این مفاهیم پایداری میتواند کارایی مدلهای مناقشات منابع آب را بهبود بخشد. زمانیکه عدم قطعیت در رفتار بازیکنان وجود دارد، کاربرد مفاهیم پایداری سودمند بوده و میتواند راهکار مناسبی جهت تصمیمگیری بهتر در مسایل مدیریتی ارائه نماید.
Keywords