مدیریت دولتی (Sep 2023)

چابک‌سازی مدیریت فرایندهای سازمانی مبتنی بر تئوری سیستم‌های انطباقی پیچیده

  • صادق حسنی مقدم,
  • محمدمهدی مهتدی,
  • حسین بازرگانی,
  • علی طاهری

DOI
https://doi.org/10.22059/jipa.2023.359912.3335
Journal volume & issue
Vol. 15, no. 3
pp. 553 – 583

Abstract

Read online

هدف: امروزه بسیاری از سازمان‌ها به این نتیجه دست پیدا کرده‌اند که در دنیای واقعی، پیاده‌سازی سیستم مدیریت فرایندهای سازمانی، بیشتر آن‌ها را به‌سمت ساختارهای رسمی برده است و در واقع، توان واکنش مؤثر و چابک به تغییرات را به‌ویژه در نظام‌های پیچیده کاهش داده و حتی، اجرای آن را با اختلال مواجه کرده است. در این راستا، هدف اصلی پژوهش پیش رو، ارائه چارچوبی از چابک‌سازی مدیریت فرایندهای سازمانی با بهره‌گیری از مفاهیم نظریه «سیستم‌های پیچیده انطباقی» در سازمان است. روش: برای دستیابی به هدف یاد شده، در گام نخست، از طریق ابزار مصاحبه با ۱۸ نفر از خبرگان، تلاش شد که اجزای مؤثر در چارچوب مدیریت فرایندهای سازمانی چابک شناسایی شود تا از این طریق بتوان انطباق‌پذیری و چابکی سیستم مدیریت فرایندهای سازمانی را بهبود بخشید. در گام دوم پژوهش، به‌منظور تبیین ارتباطات سیستمی مدیریت فرایندهای سازمانی چابک، از رویکرد مدل‌سازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده شد. یافته‌ها: پس از تحلیل یافته‌ها و استخراج کدهای اولیه از متن مصاحبه‌ها، در گام نخست، داده‌ها در چهار مقوله کلی آمادگی و زیرساخت‌های اولیه، پاسخ‌گویی، یادگیری و رشد شاخص‌های عملکردی با ضریب پایایی به میزان ۷/۷۷ دسته‌بندی شدند. در مرحله بعدی، از طریق تکنیک مدل‌سازی ساختاری تفسیری، سطح‌بندی و ارتباطات درون‌سیستمی تعیین شد. بر اساس یافته‌های پژوهش، مؤلفه‌های چارچوب پیشنهادی عبارت‌اند از: ۱. آمادگی: شامل فرهنگ متناسب، حاکمیت فرایند، نیروی انسانی شایسته، زیرساخت فناوری و ساختار سازمان؛ ۲. پاسخ‌گویی: مشتمل بر مؤلفه‌های استراتژی‌سازی مبتنی بر بداهه، پایداری خلاق، سازگاری پویا و رهبری فرایندها؛ ۳. یادگیری: متشکل از یادگیرندگی سازمانی و درک و شناخت محیطی؛ ۴. رشد و بهبود شاخص‌های عملکردی: شامل شاخص‌های کمی و کیفی. همچنین با توجه به چارچوب مفهومی ISM این متغیرها در قالب چهار سطح طبقه‌بندی شدند. نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج، زیرساخت فناوری اطلاعات، مهم‌ترین مؤلفه در چابکی مدیریت فرایندهای کسب‌وکار شناخته شد. همچنین بر اساس تحلیل‌های صورت‌گرفته، قدرت نفوذ و وابستگی در طبقه چهار، یعنی مستقل قرار گرفت. در واقع، تقویت زیرساخت فناوری می‌تواند با نفوذ در فرهنگ فرایندمحوری، نیروی انسانی و ساختار متناسب سازمان، باعث شود که روحیه یادگیری و تحول و کار تیمی و مشارکتی در سازمان تقویت شود و بستری برای رشد مستمر کارکنان فراهم آید که در نهایت، پیامدهایی همچون مزیت رقابتی، سودآوری، ایجاد ارزش برای جامعه و... را به‌دنبال دارد. افزون بر این، در میان متغیرهای مربوطه در بالاترین سطح (سطح ۴) دو مؤلفه قابلیت تولید استراتژی مبتنی بر بداهه و همچنین، قابلیت حفظ و نگهداری سازمان در لبه بی‌نظمی (پایداری خلاق) در طبقه متغیرهای وابسته قرار گرفت که اصلاح متغیرهای هدف یا نتیجه در سیستم نام‌گذاری شد. با توجه به نتایج، ادعا می‌شود که در صورت توجه به سایر مؤلفه‌های سیستم، می‌توان انتظار داشت که سازمان‌ها به این دو قابلیت مهم با ذکر ویژگی‌هایی که از این دو بیان شد، دست پیدا کنند و بتوانند در محیط‌های پیچیده و پویا به نحو مقتضی اثرگذار باشند.

Keywords