روش شناسی علوم انسانی (Jun 2015)
هستیشناسی رهیافت سازهانگاری و بازخوانی چشماندازهای تحلیلی آن: دیرینهشناسی مناظرههای فکری
Abstract
یکی از رهیافتهای جوان و بدیع در حوزۀ روششناسیهای جدید، رهیافت سازهانگاری است. طی پنجاه سال گذشته سه رهیافت بر رشته روابط بینالملل غالب بوده است؛ نخست، رهیافت لیبرالیسم و رئالیسم (که در منازعه نئولیبرالیسم و نئورئالیستها بررسی میشود) و با عنوان نظریههای عقلانیتگرا معروف هستند؛ دوم، نظریههای هنجاری، فمنیستی، جامعهشناختی که به نظریههای بازتابی یا بازتابی معروف میباشند؛ سوم، سازهانگاری اجتماعی که تلاشی برای پر کردن شکاف میان دو رهیافت قبلی است؛ رویکردی که درصدد اخذ مفروضات خود از بین عقلانیتگرایی و انعکاسگرایی است. این رهیافت به عنوان یک روش فراپوزیتیویستی بهمثابۀ تلاشی عمیق در حوزه فرانظری (هستیشناسی و معرفتشناسی) محسوب میشود، زیرا از حیث هستیشناسی، از ایدئالیسم درمقابل ماتریالیسم و از ذهنیتگرایی در مقابل عینیتگرایی دفاع میکند. مقاله حاضر تلاش میکند تا به این پرسشها پاسخ دهد: 1) چه روابطی بین یک جامعه یا ساختار اجتماعی و شناخت وجود دارد؟ 2) آیا جامعه بر علم تأثیر میگذارد یا کموبیش تأثیر دانش بر دانش فرهنگ بیشتر است؟ 3) کدام نیروی اجتماعی، دانش را تولید و بازتولید میکند و چه نوع از تجزیه و تحلیل اجتماعی این نیروهای اجتماعی را آشکار میکند؟ و 4) تأثیر رهیافت سازهانگاری در روابط بینالملل چگونه و در چه ابعادی است؟