Pizhūhish/hā-yi Rūstāyī (Dec 2010)
سنجش و اولویتبندی پایداری اجتماعی در مناطق روستایی، با استفاده از تکنیک رتبهبندی براساس تشابه به حل ایدهآل فازی (مطالعه موردی: دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان خدابنده)
Abstract
پایداری مفهومی است که توجه اساسی آن بر حفظ سرمایهها (انسانی، طبیعی، اجتماعی و اقتصادی) در جهت عدالت بیننسلی است. توسعه پایدار در صورتی تحقق مییابد که همپوشی بین لایههای اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی ایجاد گردد. این بدان معنی است که هر یک از سیستمها و زیرسیستمهای اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی به حد مطلوبی از پایداری دست یابند تا بتوان در مورد پایداری به قضاوت پرداخت. جامعه روستایی ما تحت تأثیر روندها و سیاستهای دهههای اخیر دچار تحولات گستردهای شده است، اما شواهد به گونهای است که نشان از حرکت روستاها به سمت ناپایداری ـ و بهویژه ناپایداری اجتماعی ـ دارد. فقدان الگوی نظاممند در تبیین وضع موجود جوامع روستایی کشور و نیز عدم طراحی مطلوب شاخصهای پایداری اجتماعی و بهویژه شاخصهای ذهنی در برابر شاخصهای عینی، در این آشفتگی نقش عمدهای داشتهاند. بررسی نظری نوشتارهای توسعه پایدار و پایداری اجتماعی، طراحی و سنجش شاخصهای ذهنی پایداری اجتماعی با استفاده از مدل تاپسیس فازی در سطح 21 روستا و 306 خانوار نمونه در دهستان حومه مرکزی شهرستان خدابنده، نشان داده است که شاخصهای ذهنی و نیز مدل بهکار گرفته شده، بهخوبی توانستهاند واقعیات جامعه روستاهای نمونه را تبین کنند، به گونهای که در نهایت پس از اجرای مدل براساس شاخصهای ذهنی پایداری اجتماعی، روستای آقچهقیا بالاترین و روستای ورجوشان پایینترین میزان پایداری اجتماعی در بین روستاهای نمونه را ارائه کردهاند.