پژوهش ادبیات معاصر جهان (Sep 2016)

نگاهی به شگردهای شخصیت‏ پردازی و تفاوت‏های آن در دو داستان «ملکوت» و «مسخ»

  • سمیه صادقیان,
  • اسحاق طغیانی

DOI
https://doi.org/10.22059/jor.2016.61444
Journal volume & issue
Vol. 21, no. 2
pp. 289 – 314

Abstract

Read online

ملکوت بهرام صادقی و مسخ فرانتس کافکا، با بُعد زمانی نیم قرن، پوچ‏گرایی و نگرش اگزیستانسیالیستی نویسندگان خود را فریاد می‏زنند. این دو اثر اگرچه دارای ژرف‏ساختی بسیار نزدیک به هم هستند، در جهاتی از جمله شخصیت‏پردازی، از یکدیگر فاصله می‏گیرند. شخصیت، یکی از عناصر مهم داستان است که نخستین بار، ارسطو آن را مطرح نمود و مورد توجه قرار داد. نظریه‏پردازان و منتقدین داستان، شخصیت را در پیوندی بی‏واسطه و عمیق با عناصر دیگر داستان می‏دانند؛ بر طبق این نظریه، شیوه‏های شخصیت‏پردازی در هر داستان نیز، با توجه به چگونگی دیگر عناصر آن داستان انتخاب می‏شود. با مقایسۀ شیوه‏های شخصیت‏پردازی در دو داستان ملکوت و مسخ، در پی آن هستیم که مصداقی برای این نظریه در دو داستان جاودانۀ جهان بیابیم و اثبات کنیم که علی‏رغم نزدیکی مضمون و لایه‏های زیرین داستان، تفاوت در روساخت و عناصر داستان، باعث تفاوت در شخصیت‏پردازی می‏گردد. بدین منظور انواع شیوه‏های شخصیت‏پردازی را در هر اثر مورد مطالعه قرار داده و بسامد هریک از این شیوه‏ها را معلوم داشته‏ایم.

Keywords