Journal of Philosophical Investigations (Aug 2013)
تبیین مساله تکنولوژی و جایگاه آن در الهیات عقلی
Abstract
مسألة تکنولوژی در کنار بسیاری از مسائل دیگر از جمله مباحث مطالعات میان رشتهای هم محسوب میشود که از نیمة دوم سدة بیستم بدین سو با توجه به عاجز بودن یک شاخه از پاسخ به پرسشهای مهم به وجود آمدهاند. این مسأله ابتدا در فلسفة تکنولوژی به صورت نسبت میان فلسفه و تکنولوژی خود را عیان نمود. به این معنا که پیشتر این نکته مدنظر قرار گرفت که فیلسوفان در باب تکنولوژی چگونه و به چه طریق سخن میگویند و دیدگاه تحلیلی در مورد تکنولوژی واجد چه ویژگیهایی است. مارتین هایدگر مهمترین متفکری است که در باب تکنولوژی سخن گفته و تأمل فلسفی در باب تکنولوژی را از دیگر تأملات در این مورد جدا کرده است و همچنین نسبت میان این دو عرصه را موضوع تفکرات فلسفی خویش قرار داده است. رویکردهایی که این نسبت را پررنگ میکنند اکثراً یا آرمانشهری یا ویرانشهری هستند. یعنی یا از تکنولوژی به مثابه محوری برای رسیدن به یک جامعه ایدهآل یاد میکنند یا آن را عاملی برای اضمحلال شخصیت و هویت بشر قلمداد می نمایند. اولاً از آنجا که در پدیدارشناسی تکنولوژی، آنچه به مرحله ظهور میرسد، در پرتوی نسبت علت و معلولی آشکار میشود، خداوند در این پرتو می تواند به یک علت فاعلی صرف تقلیل یابد، دیگر جایی برای لحاظ خداوند به عنوان منشاء ذاتی تمام علل باقی نمیماند. ثانیاً بنابر تصور عرفی، تکنولوژی ابزار است و پیشرفت آن ما را به آرمانشهر هدایت میکند اما ظاهراً سر از ویرانشهر درآوردهایم. ویرانشهری که انسان در آن در برابر خداوند قد علم نموده و محور همه چیز دانسته میشود و ثالثاً الهیات عقلی با تکنولوژی به عنوان یک پروسه که از درون آن، مفهوم جهانی شدن بیرون میآید، تعامل و سازگاری دارد.