مطالعات روانشناختی (Mar 2006)
اثرات درمان نوروسایکولوژی در کارآمدی خواندن دانش آموزان با نارساخوانی تحولی نوع زبان شناختی
Abstract
در پژوهش حاضر، اثرات درمان نوروسایکولوژی در کارآمدی خواندن دانش آموزان با نارساخوانی تحولی نوع زبان شناختی (L)، با روش تجربی مورد بررسی قرار گرفت. به منظور انجام این پژوهش، 82 نفر از دانش آموزان مشکوک به نارساخوانی، از میان جامعه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر تهران از پایه های سوم، چهارم و پنجم، به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، انتخاب و سپس از میان آنها تعداد 30 دانش آموز پس از اجرای آزمون های تشخیصی )از جمله آزمون هوشی و کسلر کودکان، آزمون اختلال خواندن، آزمون ADHD و آزمون اختلال سلوک( به صورت هدفمند برگزیده شدند. سپس، آزمودنی های نارساخوان بر مبنای مقیاس طبقه بندی باکر، در دو گروه آزمایشی و گواه نوع L )تعداد هر گروه 15 نفر( به صورت تصادفی جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون در هر دو گروه، گروه آزمایشی به مدت 20 جلسه، تحت درمان شیوه های نوروسایکولوژی (HSS) قرار گرفت. اما در مورد گروه گواه، هیچ گونه روش درمانی اعمال نشد. پس از آن، در هر دو گروه آزمایشی و گواه، پس آزمون (بلافاصله پس از اتمام درمان) و آزمون پی گیری )پس از گذشت 4 ماه( به اجرا درآمد. سپس داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل واریانس آمیخته، تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون آماری t وابسته، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهشی حاکی از آن بود که اولا مداخله های نوروسایکولوژی بر مبنای مدل تعادل خواندن باکر سبب افزایش میزان دقت و درک خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تحولی نوع زبان شناختی گردید. ثانیا، کاربرد این شیوه های درمانی موجب پایداری اثرات درمان )پس از گذشت 4 ماه( در این گروه از کودکان شد. بر مبنای نتایج این پژوهش، می توان به مربیان اختلالهای یادگیری، روان شناسان، و روان پزشکان پیشنهاد نمود که با استفاده از این روش ها در جهت بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان بکوشند.
Keywords