مدیریت و برنامهریزی در نظامهای آموزشی (Sep 2021)
هویت عاطفی زنان دانشجوی دوره دکتری مبتنی بر تجارب زیسته در آموزش عالی
Abstract
هدف: بحث درباره هویت و داشتن تعریفی از خود همواره از اصلیترین دغدغههای بشری است. هویت اشاره به شیوههایی دارد که افراد و گروهها در روابط اجتماعی خود از افراد و گروههای دیگر متمایز میشوند. فرآیند ساخت هویت از نظر احساسی خنثی نیست و همیشه تحت تأثیر احساسات است. هویت عاطفی به فرایند شناسایی از طریق احساسات اشاره دارد، به اینکه چگونه احساسات، شخص را راهنمایی میکنند که چه کسی است و جهان را چگونه میبیند. این مطالعه باهدف دستیابی به درک بهتر از هویت عاطفی زنان دانشجو مبتنی بر تجربیات معنادار آنان در آموزش عالی و به روش پدیدارشناسی هرمنوتیک انجامشده است.مواد و روشها: مشارکتکنندگان این پژوهش 4 نفر از دانشجویان دوره دکتری مشغول به تحصیل در رشتههای علوم انسانی و علوم پایه دانشگاههای دولتی هستند. روایتهای این زنان از تجارب عاطفی زیستهشان در دانشگاه بهوسیله مصاحبه نیمهساختاریافته و بهصورت تلفنی جمعآوری و مراحل تکمیلی از طریق پیامرسان واتساپ انجام شد. دادهها با استفاده از تحلیل تماتیک و بهرهگیری از رویکرد مکس ون منن در پدیدارشناسی، تحلیل گردید.بحث و نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهد که حمایت عاطفی استاد از دانشجو، الگوبرداری عاطفی از استاد، علاقه به فضای زیستهی دانشگاهی، بروز صدا و تقاطع قومیت با عاطفه ازجمله عوامل تأثیرگذار بر هویت عاطفی در حال ساخت و بازسازی زنان مشارکتکننده در این پژوهش است. تأثیرگذارترین تجربیات بر هویت عاطفی این زنان، حاصل تعاملاتشان با اساتید و بهویژه استاد راهنما است و مشارکتکنندگان، استادان خود را بهعنوان منبعی برای تأیید و تقویت هویت عاطفی خود در نظر میگیرند. براساس نتایج پژوهش حاضر، از آنجاکه تغییرات عاطفی با یادگیری گرهخورده است، حمایت عاطفی استاد از زنان دانشجوی دوره دکتری منجر به بهبود تواناییهای شخصی و علمی آنها شده است. همچنین ایجاد محیط منعطف، امن و تکثرپذیر برای دانشجویان و بهویژه زنان موجب ایجاد تعلقخاطر و برقراری تعامل بهتر با خود و دیگران میشود. بهاینترتیب مبارزه برای گرفتن تأیید هویت خود تبدیل به کنکاش عمیق برای شناخت خود و دیگران در یک محیط تسهیلگر میشود.
Keywords