Ta̓ammulāt-i Falsafī (Nov 2013)
بررسی مفهوم عدم در فلسفۀ هایدگر و نیشیدا
Abstract
موضوع این مقاله بررسی مفهوم عدم در تفکر هایدگر و نیشیدا است. هایدگر، که میراثدار فلسفۀ غرب است، در کتاب متافیزیک چیست به نحو بنیادین به مسئلۀ عدم میپردازد. به عقیدۀ او مفهوم عدم نه تنها از مفهوم نفی شدگی ناشی نمیشود؛ بلکه آغازینتر از آن است. عدم در تفکر هایدگر ربطی وثیق به خصلتهای وجودی، یا آنچه هایدگر آن را اگزیستانسیالهای دازاین مینامد، دارد. عدم هایدگری از طریق ترس-آگاهی آشکار میگردد و طی آن در جریان فروغلتیدن همه موجودات در یک کلیت، دازاین خود را تنها در مهی هولناک مییابد. بر این اساس پرسش از عدم به اندازه پرسش از هستی اهمیت دارد. نیشیدا نیز، که میراثدار سنت بودیسم است، مسئلۀ عدم را در کانون توجه قرار میدهد. عدمِ نیشیدایی تا حد زیادی رنگ و بوی عرفانی-بودیستی دارد. به عقیدۀ او عدم بنیاد همه چیز است. عدم نیشیدایی وجهی انضمامی و این جهانی دارد، اما در عین حال ورای موجودات است. عدم از این لحاظ تعینبخش هستی است. در این نوشتار با تحلیل مواردی چون ترس-آگاهی و در-جهان-هستن در فلسفه هایدگر و تجربه محض، سونیاتا و مکان عدم در تفکر نیشیدا، به مقایسه مفهوم عدم در این دو فیلسوف پرداخته ایم.