پژوهش ادبیات معاصر جهان (Jun 2024)
جبرِ فقر یا فقر اراده؟ مطالعه جامعهشناختی سنگ صبور و جود گمنام بر اساس نظریه پییر بوردیو
Abstract
مطالعه انسان در جامعه بهعنوان موجودی جمعی تنها به رشتۀ جامعهشناسی محدود نمیشود. بازنمایی انسانها در جوامع و بررسی دغدغهها، نگرانیها و ترسهای آنها در ارتباط با دیگران همیشه یکی از تلاشهای عمدۀ آثار ادبی بوده است. نقد جامعهشناسانۀ آثار ادبی حوزۀ مطالعاتی جدیدی است که با تمرکز بر این ارتباط درک متفاوتی از دو حوزه را سبب شده است. پییر بوردیو، جامعهشناس فرانسوی، جامعه را متشکل از میدانهای مختلفی میداند که افراد برای کسب مرتبه و جایگاه بهتر (سرمایهها) در آن تلاش میکنند. سرمایهها در نظریۀ او، به سرمایۀ اقتصادی محدود نمیشود و سه شکل دیگر، یعنی سرمایۀ اجتماعی، فرهنگی و نمادین را نیز شامل میشود. در مقالۀ حاضر، نگارندگان با استفاده از مفاهیم نظریۀ بوردیو تلاش میکنند تحلیل و خوانش متفاوتی از رمانهای سنگ صبور اثر صادق چوبک و جود گمنام اثر تامس هاردی ارائه کنند. هر دو رمان از برجستهترین آثار مکتب ناتورالیسم ایران و انگلستان بهشمار میروند که همیشه در نقدها بر جبرگرایی زیستمحیطی آنها تأکید شدهاست. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که شخصیتهای اصلی رمانها از انباشت اولیۀ سرمایه برخوردار نیستند و تلاش آنها برای کسب این سرمایهها، خصوصا سرمایۀ فرهنگی، نه کاملا بهخاطر جبر زیستمحیطی که بهدلیل حماقتها و بهرهنبردن از فرصتهای زندگی-شان به نتیجه نمیرسد. نتیجه دیگر آنکه جامعۀ ایران در سنگ صبور بسیار سرکوبگرتر از جامعۀ انگلستان در جود گمنام است. در جامعۀ ایران، با وجود جبر سنگین حاکم، شخصیتهای مرد در ناکامی خود مقصرند و زنان چارهای جز تسلیم سرنوشت رنجآور تحمیلشده به آنها توسط جامعه مردسالار و خرافهپرست را ندارند.
Keywords