Pizhūhish/hā-yi Irtibāṭī (Jul 2015)
تحلیل روایت در فیلمهای داستانی بر اساس رویکرد ساختارگرایی و پساساختارگرایی (نمونه موردی: فیلم داستانی نقطه کور)
Abstract
فیلمهای داستانی نمونههای شبیهسازی شده دنیای واقعی هستند که توانستهاند به عنوان ژانر محبوب شناخته شوند. این قالب برنامهسازی به دلیل سازوکار همذاتپنداری، الگوها، ارزشها، هنجارها، نقشها و دیدگاههای مخاطبان را در حوزههای مختلف تحت تأثیر قرار میدهد و به عنوان محملی برای اثرگذاری بر مخاطب و تزریق مفاهیم و درونمایههای ارزشی و اخلاقی در نظر گرفته میشود. بخشی عظیمی از محبوبیت فیلمهای داستانی از روایتهای آنها کسب میشود؛ روایتها به برنامهسازان کمک میکنند از روش القای مستقیم پیام به مخاطب فاصله بگیرند و ضمن جلوگیری از دلزدگی مخاطب، رسانه را در رساندن به اهداف کلان خود یاری رسانند. به همین دلیل نحوه شکلگیری، عناصر سازنده و مفاهیم صریح و ضمنی روایتها باید مورد تحلیل علمی قرار گیرد. رویکرد روایتشناسی به عنوان نوعی روشتحقیق کیفی این امکان را برای پژوهشگر فراهم میسازد که واقعیتهای نهفته در متن را استخراج کند و تفسیری کلی از متن ارائه دهد.برای این منظور در این مقاله، فیلم داستانی نقطه کور به دلیل ویژگیهای ساختاری و محتوایی تحلیل شده است؛ علاوه بر معرفی ساختار سازنده فیلم (الگوی ژرار ژنت)، معانی صریح و ضمنی (الگوی بارت) که در روایت فیلم گنجانده شده، استخراج گردیده است.
Keywords