علوم سیاسی (Dec 1998)

وضعیت رشته علوم سیـاسى در ایــــران

  • محمد باوی

Journal volume & issue
Vol. 1, no. سال اول - شماره سوم - زمستان 77
pp. 286 – 310

Abstract

Read online

در این مقاله سعى کردم به اختصار تحولات علم سیاست، مشکلات آن، عوامل مؤر بر پیدایى چنین وضعیتى را بررسى کنم. همچنانکه گفتم، حاکمیت نظامهاى سیاسى خودکامه و فقدان فضاى مباحثه و نقادى از یک سو و دورى دانشوران علم سیاست از مطالعه مستقیم جامعه ایرانى و نظریه‏پردازى بر مبناى نظریه‏هاى مربوط به سیاست و حکومت در جوامع غربى از سوى دیگر، از مهمترین عوامل انزواى علم سیاست در ایران است. انقلاب اسلامى ایران توانست جریان بومى‏گرایى را که پیش از انقلاب پا گرفته بود، تقویت و تشدید کند. اما از سوى دیگر به عللى چند از قبیل حاکمیت فضاى انقلابى، تهدید موجودیت انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى در دهه‏نخست انقلاب و مهمتر از همه حضور مستمر برخى عناصر فرهنگ سیاسى به جا مانده از قرنها حاکمیت ساختار سیاسى استبدادى در این مرز و بوم؛ علم سیاست نتوانست از موهبت فضاى آزادانه مباحثه سیاسى و نقادى علمى به اندازه کافى بهره‏مند گردد و در نتیجه گذار آن از وضعیت بحرانى‏اش همچنان به تاخیر افتاده است. آنچه که حمید عنایت، بیست و چند سال پیش در باره وضعیت علم سیاست در ایران نوشته، همچنان صادق است: پیداست که علوم سیاسى به معناى درست این اصطلاح هنوز در ایران مراحل مقدماتى خود را مى‏پیماید و تا مرحله پختگى و بارورى، راهى دراز در پیش دارد. هنوز کوشش بسیار باید تا دانش سیاسى ژرف‏بینانه‏اى با بهره‏گیرى از تازه‏ترین دانسته‏هاى بشر روزگار، و بر اساس شناخت خصوصیات سیاسى و اقتصادى جامعه ایرانى پدید آید و راهنماى کردار سیاسى شود. حصول این مراحل، گذشته از لوازم و مقدمات علمى، به امکان برخورد آرا و نظریات و برخوردارى از روحیه شکیبایى و تساهل در برابر عقاید خلاف عرف نیاز دارد