پژوهش های علوم و فناوری چوب و جنگل (Nov 2017)
مدلسازی مطلوبیت رویشگاه گونه ملج (Ulmus glabra Huds.) در جنگل خیرود نوشهر
Abstract
سابقه و هدف: گونه ملج یکی از گونههای با ارزش جنگلهای شمال کشور میباشد که به دلیل دخالت بیرویه انسان و شیوع بیماری مرگ نارون در معرض خطر انقراض قرار دارد و باید به نحو شایسته ای از نابودی آن جلوگیری گردد، بنابراین حفظ و احیاء این گونه با ارزش امری ضروری است. یکی از مهمترین ارکان مدیریتی در خصوص حفاظت و احیاء گونههای با ارزش، شناسایی رویشگاههای مطلوب آن گونه میباشد. مدلهای پراکنش گونهای یک الگوریتم تحلیلی- آماری بهمنظور شناخت روابط بین پراکنش گونههای گیاهی و عوامل محیطی میباشند که برای تعیین رویشگاههای مطلوب گونهها مورد استفاده قرار میگیرند. هدف از این پژوهش پیشبینی حضور گونه ملج در جنگل خیرود نوشهر با استفاده از مدلهای خطی و جمعی تعمیمیافته و تهیه نقشه مطلوبیت رویشگاه با استفاده از بهترین مدل است. مواد و روشها: در مطالعه حاضر با بهرهگیری از دو روش مدلسازی متداول در تهیه نقشه مطلوبیت رویشگاه، یعنی مدلهای خطی و جمعی تعمیمیافته و نقشه خصوصیات اولیه و ثانویه توپوگرافی حاصل از مدلهای رقومی زمین با اندازه تفکیک 5/12 متر، نقشه مطلوبیت رویشگاه ملج در جنگل خیرود نوشهر تهیه گردید. با استفاده از روش نمونهبرداری بدون قطعهنمونه و اطلاعات آماربرداری، تعداد 873 پایه ملج ثبت شد. از آنجا که توپوگرافی یکی از فاکتورهای بسیار مهم در پراکنش گونههای گیاهی میباشد، خصوصیات اولیه (شیب، جهت، ارتفاع از سطح دریا، انحنای سطح زمین، شامل انحنای مسطح، انحنای پروفیلی و انحنای تانژانتی) و ثانویه (شاخصهای رطوبت توپوگرافی، توان جریان، تابشی و حرارتی) توپوگرافی با استفاده از مدل رقومی زمین با دقت ارتفاعی 5/12 متر محاسبه گردید. با توجه به موجود بودن نقشه خاک شناسی، حاصلخیزی خاک و زمین شناسی منطقه مورد مطالعه، ارزش هر یک از این مشخصههای محیطی فوق در محل پایه ملج استخراج گردید. در مرحله بعد، با استفاده از دو روش مدلسازی خطی و جمعی تعمیم یافته، احتمال حضور گونه ملج در ارتباط با متغیرهای محیطی ذکر شده، مدلسازی گردید. یافتهها: ارزیابی مدلهای مورد بررسی با استفاده از معیارهای سطح زیر منحنی، کاپا و آماره مهارت درست، نشان داد که مدل جمعی تعمیمیافته با مقدار سطح زیر منحنی برابر 78/0، مقدار کاپا برابر 44/0 و مقدار TSS برابر 44/0 درای عملکرد بهتری است. بر اساس ارزیابی اهمیت نسبی متغیرها در مدل جمعی تعمیمیافته، ارتفاع از سطح دریا و عمق دره، مهمترین متغیرها در تعیین رویشگاه گونه ملج میباشند. مطالعه حاضر نشان داد که حدود 62 درصد منطقه موردمطالعه، دارای پتانسیل مطلوب برای گونه ملج میباشد. نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که به علت شرایط رطوبتی، حرارتی، نوری و توپوگرافی مناسب موجود در میان بند و همچنین پتانسیل بالای این منطقه جهت حضور گونه ملج، این منطقه بهترین رویشگاه برای این گونه میباشد. نتایج و روش های به کار گرفته در این پژوهش میتواند در جهت کمک به تصمیمات مدیریتی در جهت حفاظت و احیاء گونه با ارزش ملج و همچنین سایر گونه های نادر و در معرض خطر، مورد استفاده واقع گردد.
Keywords