مجله زبان و ادبیات عربی (Feb 2022)
مفهومسازی احساسات براساس طرحوارههای تصوری در رمان «مسری الغرانیق فی مدن العقیق»
Abstract
احساسات از مفاهیم انتزاعی قابلتأمل در بررسیهای معناشناسان شناختی است. زبان بشر، کلامی یا نوشتاری، نمودی است که تا حدودی پرده از راز مفهومسازیهای مربوط به مفاهیم پیچیده انتزاعی از جمله مفاهیم عاطفی برمیدارد. طرحوارههای تصوری که مبتنیبر شناخت مجسم و تجربهبنیادند، سازوکار اصلی بسیاری از چنین مفهومسازیهاست. از طرفی، زبان ادبی و متون روایی بازتاب گستردة حوزههای انتزاعی مربوط به احساساند؛ بنابراین بررسی طرحوارههای تصوری در یک متن ادبی میتواند ما را به جنبههایی از نظام احساسی عاطفی حاکم بر آن متن ادبی و روایی رهنمون کند. پژوهش حاضر به توصیف و تحلیل طرحوارههای تصوری حوزۀ احساسات در رمان «مسری الغرانیق فی مدن العقیق» اثر أمیمة الخمیس (نویسنده سعودی) در چهارچوب نظریة طرحوارة تصوری لیکاف و جانسون (1987) میپردازد. ضرورت و اهداف پژوهش حاضر شناخت ذهنیت نویسنده و نظام فکری وی با استفاده از ابزار زبانی موجود در متن رمان است که در باب حوزۀ احساسات به کار رفته است. مسألة این است که طرحوارههای موجود در متن کداماند و چگونه به مفهومسازی احساسات در ذهن مخاطب کمک میکنند و با درونمایة داستان چه ارتباطی دارند. برای این منظور، طرحوارههای مربوط به احساسات از متن مذکور به روش نمونهگیری هدفمند استخراج و در چهارچوب نظریه طرحوارههای تصوری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان میدهد نویسنده با بهکارگیری ایزارهای معنیساز (صورتهای زبانی موجود در متن)، توانستهاست به احساسات مدنظر خود عینیت بخشد. این صورتها طرحواره بنیاد و شامل طرحوارههای حجمی، مقدار، حرکتی و مسیر، جهتی، دور و نزدیک و قدرتی میباشند. این طرحوارهها مفاهیم احساسی را اغلب بهطور استعاری، در متن منعکس میکند و در ذهن خواننده برمیانگیزند. همچنین، این مفهومسازیهای طرحواره -بنیاد همراه با ذهنیت و اندیشۀ عقلگرای راوی و نویسنده است
Keywords