Journal of Philosophical Investigations (Jan 2020)
پدیدارشناسی، «راه» تفکر و تحقیق
Abstract
تفکر که بهعنوان وجه متمایزکننده بشر از سایر موجودات است، دلیل فرهنگی خواندن انسان نیز هست. تفکر نه صرفاً یک گام یا خطی بسته بلکه یک "راه" منسجم و یکپارچه و درعینحال پرفرازونشیب است. ضرورت "به راه درآمدن" تا در وجود طالب و محقق، نهادینه و خودانگیخته نشود نمیتواند از روشنایی و پیامدهای عمیق آن بهرهمند شود. پدیدارشناسی در اصل "راه"ای برای اندیشیدن است، فراتر از آنکه در محدودهی یک مکتب فلسفی یا "روش" خلاصه شود. طریق پدیدارشناسی، تلاشی قاطعانه برای غنا بخشیدن به جهان تجربه آدمی است، جهانی که در آن وجوه مختلف پدیدههای هستی، یا کمتر موردتوجه قرار میگیرند و یا در سایه رفته و بهمرور برای ما از شکل افتادهاند. رسالت "راه" برای بازیابی و افشاگری وجوه دیگری از هر آن چیزی است که در جهان وجود دارد و ما نسبت به آن دچار غفلت شدهایم. در نوشته پیش رو نگارنده با دغدغهای هستی شناسانه و آشنایی با آسیبهای موجود در حوزه تحقیق، به گام هایی از "راه" پدیدارشناسی برای نگریستن چند وجهی و جامع به پدیده ها در راستای وفادار ماندن به آنها میپردازد و از این رهگذر به تفاوت "روش" با "راه" با تکیهبر مبانی فکری پدیدارشناسی ورود پیدا می کند تا بتواند منتقد استفاده از عنوان "پدیدارشناسی" همچون یک زیور یا صرفا به مثابه توصیفی دلبخواهی باشد.
Keywords