پژوهش ادبیات معاصر جهان (Mar 2013)
دو مضمون آب و آتش در همنوایی شبانة ارکستر چوبها
Abstract
نقد مضمونی، رویکردی نو در نقد ادبی است که در دهة پنجاه میلادیشکل گرفت و سرآغاز نقد نو محسوب میشود. بانی این نوع نقد را گاستون باشلار و نقددنیای خیالش میدانند. گاستونباشلار به بررسی تصاویر ناخودآگاهی کهدر متن با تخیل بر روی ماده شکل گرفتهاند، میپردازد. به نظر باشلار این عناصر چهارگانهاندکه به خیالپردازیهای آدمی پر و بال میدهند. در مقالة حاضر، با رویکرد باشلار بهبررسی مضمون آب و آتش در رمان همنوایی شبانة ارکستر چوبها میپردازیم. درحالی که آب در این رمان دو نقش متضاد مرگآفرینی و زایندگی دارد. آتش نیز بیانگرتصاویر مرگ، ویرانی و نیز مجازات است. ولی مثالهای مربوط به مرگآفرینی آب نیز ازچیرگی این بعد و همسویی آن با موتیف مرگ که از مضامین غالب این رمان است، نشاندارد. بررسی غریزههای مرگ و حیات در راستای تبیین و توضیح مضامین از طریق نقدروانکاوانه گویای کشش به سوی مرگ و خودویرانگری راوی داشته و با مرگآفرینی مضامینآب و آتش همخوانی دارد.
Keywords