پژوهشنامۀ انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی (Oct 2022)
تحلیل نسبت تهذیب اجتماعی با انسان اجتماعی؛ نقد کتاب انسان اجتماعی
Abstract
پرسش محوری این پژوهش تحدید نسبت مفهومی مسئلۀ «تهذیب اجتماعی» با «انسان اجتماعی» است تا از این رهگذر بتوان به یکی از مهمترین چالشهای امروز جامعه درمورد چگونگی تعامل انسان در روابط اجتماعی پیچیده و جدید کنونی پرداخت. بدین ترتیب، این مقاله پس از معرفی کلی و چهارچوب آرای کتاب انسان اجتماعی، اثر «دارندرف»، و اشارۀ کوتاهی به ابعاد شکلی آن به مبانی مفهوم انسان اجتماعی نزد وی میپردازد. در این فراز، نشان داده خواهد شد که امکان فراتررفتن از آنچه او بهعنوان «واحد تحلیل مسئله» اندیشیده است و همچنین ارائۀ تلقی اجتماعی دقیقتر وجود دارد. اگرچه نزد «دارندرف» دو مفهوم نقش اجتماعی و وضعیت اجتماعی تشکیلدهندۀ مفهوم انسان اجتماعیاند و از این طریق، دو واقعیت فرد و جامعه به یکدیگر مرتبط میشوند، اما ازآنجاکه موضوع ذهن وی مسئلۀ «تهذیب اجتماعی» نبوده است، تا بدینجا این سؤال پیش نیامده است که چگونه میتوان مفهوم انسان اجتماعی را با تهذیب اجتماعی پیوند زد. دارندرف در تحلیل خود، برای دو مفهوم فرد و جامعه، هویّت مستقلی در نظر میگیرد و انسان اجتماعی نزد وی انسانی است که دارای نقشهای اجتماعی گوناگونی است. ازاینرو، انسان اجتماعی وی را باید «انسان در اجتماع» نامید، اما در تحلیلی دیگر، فرد مستقل از جامعه را نمیتوان تصور کرد، بلکه هویّت حقیقی افراد در جامعه و روابط اجتماعی شکل میگیرد. مقاله درادامه از سه ویژگی مفهوم تهذیب اجتماعی یاد کرده است و به پرسش جبر سازمانی میپردازد و درپایان، به ضرورتهای پژوهشی دراینباره و بهخصوص به مسئلۀ نقشۀ جامع اخلاقی تأکید ورزیده است.
Keywords